آسیب شناسی لطیفه (قسمت دوم)

آسیب شناسی لطیفه

لطیفه های رشتی

یکی از خصوصیاتی که در زندگی و فرهنگ ایرانی وجود دارد و بسیار دارای اهمیت است موضوع غیرت و غیرت مندی است که به خصوص در مورد حس مردان نسبت به نوامیس آنان جلوه گر میشود.

این موضوع مهم،دستاویز خوبی است برای دشمنان تا  باز هم تخم نفاق را در دل جامعه ی ایرانی بکارند و قومی که درین مورد قربانی شدند رشتی ها بودند که با صفت بی غیرتی مورد توهین قرار گرفتند.هرچند که  اکنون تقریبا به تمام مردمان خطه ی شمال کشور این رذیلت بی جا را نسبت میدهند.

لطایف رشتی سابقه ی زیادی ندارد و به احتمال زیاد مربوط به دوره ی پهلوی و طبق معمول حکومت رضا –شاه است.

 زمانی که رضا شاه در مقام سردارسپه بود و مقدمات به قدرت رسيدن خود را فراهم می کرد, جهت بهره برداری از احساسات مذهبی مردم در مراسم سينه زنی تاسوعا و عاشورا شرکت ميکرد, قزاقها و تعدادی از طرفداران سردارسپه شعار ميدادند:
اگر در کربلا قزاق بودی / حسين بی ياور و تنها نبودی

مردم گيلان که هنوز خاطره دمکراسی و فضای آزادی را که در منطقه وجود داشت از ياد نبرده بودند , نمی خواستند باقيمانده دستاوردهای مبارزات شان زير چکمه قزاقها لگدکوب شود , گيلانيها که تجارب شرکت فعال در جنبش مشروطيت ( نيروی اصلی تسخير تهران به سرکردگی سپهسالار اعظم تنکابنی را گيلانيها تشکيل ميدادند) و همچنين تلاشهای استقلال طلبانه و آزاديخواهانه شان در جنبش جنگل به رهبری ميرزا کوچک خان و سپس تشکيل اولين دولت جمهوری در گيلان, را پشت سر گذاشته بودند فريب تبليغات آزاديخواهی و ميهن پرستی دروغين قزاقها که عموما تحت کنترل افسران روسيه تزاری و سپس انگليسيها بود را نخورده و در دوره ای که همه جای ايران شعار:

اگر در کربلا قزاق بودی / حسين بی ياور و تنها نبودی
سرداده می شد در رشت مردم در طی تظاهرات می خواندند:
اگر در کربلا قزاق بودی / عبا و کفش از حسين ربودی
که بعدها اين بيت در جريان “کشف حجاب” به شکل زير هم خوانده می شد:
اگر در کربلا قزاق بودی / حجاب را از سر زينب ربودی

می گويند رضا شاه از آن موقع کينه رشتی ها را به دل گرفته و همه جا با توهين از آنها ياد می کرد و زمينه ساز ساختن جوک های مستهجن , مبتذل و توهين آميز عليه آنها شد.

اما اینکه چرا صفت بی غیرتی برای توهین انتخاب شد هم دلیلی آگاهانه دارد .دران دوران زنان در اجتماعات و در برابر مردان ظاهر نمی شدند مگر با چادر مشکی و چهره ی خود را نیز با “برقع” می پوشاندند اما در کنار این طرز پوشش شوهران و مردان این زنان نیز ه چنین پوششی حساس بوده و اجازه نمیدادند چشم نامحرمی به نوامیسشان بیفتد اما در شمال کشور قضیه متفاوت بود و زنان شمالی پا به پای مردان در شالیزارها کار میکردند و هنوز هم همینگونه است.ولی زن شمالی مجبور بود برای رفتن در شالیزارهای سرشار از گل و لای و لبریز از آب،پاچه ی شلوار و آستین خود را بالا بزند . درآن زمان این عمل از طرف مردم دیگر نقاط ایران اصلا قابل درک و پذیرش نبود و کنار آمدن مردان شمالی با این عمل را دال بر بی غیرتی آنان تلقی میکردند درحالی که به راحتی میشد به این نتیجه رسید که مرد شمالی عموما مرد سالار نيست زيرا وی به اهميت نقش زن هم در امر کار و توليد و هم در فعاليت های اجتماعی واقف است. اما همان زمزمه ها در کنار دستهای پشت پرده که هواره آماده ی به جان هم انداختن مردم هستند،باعث شد که این لطیفه ها ها کم کم ریشه بگبرند و در ذهن مردم جا باز کنند.

البته حیله های دیگری هم درین میان انجام شد که کم کم محو شدند.مثلا در اولین توهین هایی که به شمالی ها می شد آنان را مردمانی ترسو تلقی میکردند که احتمالا دلیلش بر می گردد به استراتژی گروه میزا کوچک خان که هیچوقت جا و محل آشکاری بهخ عنوان قلمرو نداشتند و تنها به صورت های چریکی و پنهانی با قوای قزاق می جنگیدند که خب این امر موجب رضایت نیروهای شاه نبوده و برای طعنه زدن به کوچک خان جنگلی،آنان را ترسو میخواندند.هرچند که الحمدالله این صفت اکنون دیگر به کار برده نمیشود چرا که دلاوری مردمان خطه ی شمال در تاریخ و ادبیات ایران زمین چیز قابل انکاری نیست.

اما مگر نه اینکه بی غیرتی اصلا موضوع خنده داری نیست؟پس چرا به جوک رشتی میخندیم؟

جواب میتواند بی تفاوتی و بی توجهی مرد در مقابل خیانت زن باشد اما پاسخ کامل تر اینست که نحوه ی برخورد با خیانت است که خنده دار است.یعنی اصلا انتظار نداریم که وقتی با چنین موردی روبرو میشویم عکس العملی نشان ندهیم. پس بحث بر سر خونسردی و بی‌تفاوت بودن نیست، مسأله نحوه‌ی برخورد با خیانت است. ما در این جوک ها با یک گونه از زن و دو گونه از مرد روبه‌روییم:
زنی که به هر حال با هر که از راه برسد می‌خوابد، چون اختیار تن خود را دارد.
مرد سنتی ایرانی که در مقابل این رویداد دست به خشونت می‌زند.
مرد رشتی که خونسرد و بی‌تفاوت از کنار این اتفاق می‌گذرد.
می‌بینیم که در این وضعیت، زن به هر حال به صورت مجرد از رابطه و مرد، و تنها در قالب تنی که یا محصور در خشونت جنسی مرد است و یا به صورت کاملا رها و آزاد از هر چیز، حتی قید و بند رابطه تصویر می‌شود. شاید این گونه نقد از جوک رشتی، ریشه در سنت فرو افتادن از آن سوی بام ما ایرانی‌ها داشته باشد. وگرنه در میان مردمانی که زن عورت و ناموس تلقی نمی‌شود هم برخورد با خیانت، با بی‌تفاوتی همراه نیست. بلکه به هر حال رابطه را دچار بحران می‌کند. بحرانی که باید از سوی دو طرف رابطه حل شود. اما در هر دو حالت، یعنی مرد غیرتی دست به اسلحه یا مرد بی‌تفاوت و خونسرد، ما با فرار از بحران روبه‌روییم. این میانه، هم مرد رشتی و هم زن رشتی مورد حمله قرار می‌گیرند.درواقع میخواهم ازین جا به دستاورد شوم دیگری از جوک های رشتی اشاره کنم،یعنی غیرت مندی بی جا.درواقع فردی که جوک رشتی میخواند نمی خواهد مثل فرد داخل جوک باشد درنتیجه حس غیرت خود را شدیدتر به کار میگیرد تا جایی که کوچکترین رفتارها باعث عکس العمل شدید مرد و درنتیجه ازهمپاشی خانواده میشود.

نکته ی دیگر اینست که رشتی ها فارس هستند و این ایجاد حس نژادپرستی از طرف سایر اقوام فارسی درمورد رشتی ها بی معنی است و مانند اقوام ترک نیست که لااقل بهانه ی نژادپرستی وجود داشته باشد، پس چگونه این عمل غیرمنطقی علیه هم نژاد انجام میشود؟قضیه وقتی عجیب تر میشود که در میان مردمان خطه ی شمال،روز به روز تفکرات نژادی تاریخی قوت میگیرد.یعنی همان نازیدن به نژاد و پیشینه و خود را در زمینه ای برتر دانستن.مثلا در این مناطق اندیشه ی نژادی دیلمی قوت دارد که خطه ی شمال را مهد حکومت آل بویه ی دیلمیان به عنوان پایه گذار تشیع حقیقی در ایران و جایگاه پادشاهان بزرگی چون شاه عضدالدوله ی دیلمی مینامند.

گرچه این انتساب ها صحیح است اما باید نسبت به،به کارگیری و استفاده و تکرار آنان در شرایط مختلف هشیار بود تا مبادا دستی تفرقه انداز در میان باشد و یادمان ببرد که ازرش انسان به تقوای اوست نه به نژاد و اصل و پیشینه اش.

آسیب شناسی لطیفه (قسمت اول)

خندان و شاد بودن ویژگی فطری هر انسان است و شاید بتوان گفت جهان بدون خنده و شادی و سرگرمی معنایی نخواهد داشت.این امر تاجایی اهمیت دارد که خداوند هم در آیه ی 82 سوره ی توبه کسانی را که از همراهی با رسول خدا در جهاد سرباز زدند را اینگونه تنبیه میکند که:”پس به سزای انچه کسب میکردند باید کم بخندند و بسیار گریه کنند”

و همچنین در آیات 43 و 44 سوره ی نجم خندیدن را هم به عنوان نمونه ای از قدرت عظیم خود ذکر میکند و ان را هم ردیف اعمال میراندن و زنده کردن و آفرینش و… قرار میدهد و میفرماید:

“و هموست که می خنداند و می گریاند”"و هموست که می میراند و زنده می کند”و…

پس درکل خندیدن امری پسندیده ست اما نکته در چگونگی این امر است و اینکه به چه قیمتی میخندیم.

به قیمت مسخره کردن دیگران؟به قیمت آب در آسیاب دشمن ریختن؟به قیمت رنجاندن عده ای از خود؟یا…؟؟؟

خوب است در این مورد هم به کلام خداوند رجوع کنیمدر سوره ی همزه:”وای بر هر عیبجوی طعنه زن”

باید گفت که یکی از مهم ترین و فراگیرترین ابزار خندیدن،همین جوک و لطیفه هایی ست که در اطرافمان فراوان است.با یک رجوع گذرا به اینترنت و کتاب فروشی ها و حتی گوشی موبایلمون میتونیم خیلی راحت به سیل عظیمی از جوک دسترسی پیدا کنیم.اما مشکل در اینجاست که اکثر این جوک ها چیزی نیست جز توهین محض به اقوام و افراد و اعتقادات مختلف،که بعد از خوندنشون لبخندی بر لبانمان مینشیند و شاید آن را برای ده ها نفر دیگر بفرستیم یا تعریف کنیم، بی آنکه بدانیم این جوک می توند چه لطمه ای به کشورمان بزند یا اصلا اهداف پشت پرده ی این لطایف الحیل چیست و اینکه حقیقتا راهی به جز توهین،برای خندیدن وجود ندارد؟؟؟

به هر حال از همه ی این مقدمات که بگذریم،خوب است عرض کنم که قرار است در این مقاله به بررسی سیر تحولات و رشد این قسم لطایف بپردازیم و اینکه اصلا این توهین ها از کجا شروع شد و قرار است تا کجا پیش بروند. تا انشالله بتوانیم ضمن جلوگیری از انتشار بیشتر این قسم سرگرمی های آمیخته با توهین،سرگرمی مناسب برای جایگزینی با این حیلت ها پیدا کنیم.

اصولا محور اصلی این لطایف رذایل اخلاقی است چرا که ما انسانها به فضیلت کسی نمی خندیم.این رذایل عموما عبارت است از:جهل و نادانی،خساست،تنبلی،بی غیرتی،بی حیائی و… که به اقوام و افراد و اصناف مختلفی اعم از ترک،لر،فارس،روحانیت،سیاسیون و… نسبت داده میشوند.

تصمیم این است که نخست به بررسی گام به گام سیر توهین به هر یک از اقوام و افراد بپردازیم و در هر قسمت یک یا چند گروه را مورد بررسی قرار دهیم.

باشد که به لطف حق تعالی گام محکمی برداریم در جهت رضایت خداوند و آقا امام زمان و تعالی روز افزون این سرزمین پرافتخار.

توهین به ترک ها و لرها:

ردپای ترک ها در لطیفه ها را میتوان در لطایف عبید زاکانی در قرن هشتم هم یافت اما نه به عنوان افرادی جاهل بلکه در آنجا و حتی در صده های قبل از آن و تا قرن ها بعد،ترک ها در آثار شاعران و نویسندگان با صفت زیبارویی به کار برده شدند.اما برای جواب به اینکه چرا این صفت تغییر یافت را شاید باید دنبال ردپای یک ترک معروف و بزرگ در تاریخ گشت که درین صورت میرسیم به حکومت شاهان قاجار.

برای انتقاد از هر حکومت، راه های زیادی هست و یکی ازین روش های مرسوم،به سخره گرفتن سران آن حکومت است.در ظلم و ستم و بی لیاقتی شاهان قاجار مدارک و مستندات تاریخی فراوان است مثلا جمله ی معروف آغا محمدخان قاجار که میگوید:”اگر میخواهی حکومت کنی مردم را بی سواد و گرسنه نگه دار”. شاید همین ها مردم را به توهین علیه آنان و قومشان واداشته باشد و احتمالا این انقادها زمینه ساز ورود قوم ترک  با صفتی مذموم در لطیفه ها در سالیان بعد شده.

ضرب المثل معروف تفرقه بیانداز حکومت کن در اواجر حکومت قاجار مصداق بارزی پیدا میکند.این زمانی ست که ایران تبدیل به یک پایگاه نظامی برای کشور های انگلیس و روسیه شده بود و هرگونه حرکت ضد این دولت ها قطعا پای شاه را هم وسط میکشید و او را وادار به عکس العمل میکرد.یکی ازین حرکت ها،جنبش مشروطه بود که با تمام فراز و نشیب هایش بدست مظفرالدین شاه به تصویب رسید ولی پس از فوت وی،محمد علی شاه آن را به رسمیت نشناخت و درین امر حمایت همه جانبه ی ابر قدرت ها را در اختیار داشت.اما مخالفتی اینجا شکل میگرد توسط ترک ها و آذری ها ست و در راس مخالفان ستار خان و باقر خان که علاوه بر طرفداری از مشروطه به مقاوت سرسختانه علیه قوای روسیه (که خود تحت امر انگلیس است) می پردازند.و اینجاست که توطئه ی توهین شکل میگیرد و کم کم در اذهان مردم جا باز میکند.

جوک های ترکی در ابتدا و تا سالها بعد از آن صرف توهین محض به خود قومیت ترک بود و این امر زمانی اثر خود را نشان داد که در دوره ی حکومت پهلوی و رضاشاه با روی کار آمدن و اوج گرفتن پان ترکیسم در ترکیه و اطراف آن،در ایران هم این امر روی کار آمد و این جوک ها بهانه یخوبی بود برای کشاندن ایرانیان خطه ی آذربایجان به پان ترکیسم و اعلام جدایی طلبی . طرفداری رضا شاه برای ایجاد و حمایت حزب پان ایرانیسم هم قوز بالا قوز این ماجرا بود.هرچند که به لطف الهی و با هوشیاری مردم عمل جدایی آذربایجان تا کنون انجام نشده اما باعث تاسف است که حذب پان ترکیسم هنوز به حیات خود در ایران ادامه میدهد و متاسفانه ضعیف هم به نظر نمیرسد و قطعا مهم ترین دلیل حیات آن همین توهین ها و جک هایی است که فراوان به کار میروند.

کم کم بعد از سالها فعالیت دشمن و جا انداختن صفت جهل برای اقوام ترک و جوک های صرف توهین محض، نوبت به اجرای فازهای بعدی این توطئه شد و در لوای جوک ترکی حرف ها وعقاید دیگری را نیز مطرح کردند.از توهین به دیگر اقوام گرفته تا توهین به ائمه و قرآن و ادیان و…

البته روشی که دشمنان به کار گرفتند بسیار عالی و بهترین نوع خود است به طوری که نیازی نیست خودشان جک بسازند و پخش کنند بلکه جریان  را راه میاندازند و کنار رفته و تماشا میکنند و دیگر خود مردم هستند که کار جک سازی و پخش آن را انجام میدهند.ولی دشمن از کنترل کردن و جریان سازی دست برنمی دارد.

مثلا جریان توهینی که جدیدا ایجاد شده و آن توهین به قو.می دیگر یعنی لر هاست.

این قضیه بسیار عجیب به نظر میرسد چرا که تا پیش از این نشانی از لر ها چه در جوک و لطیفه ها و چه در عرصه ی حکومتی دیده نشده،پس شروع این جریان از کجا بوده؟قطعا این ماجرا ربطی به دعوای مضحک ترک و فارس ندارد و حتی حذبی به نام پان لریسم هم وجود ندارد. ردپاهای ابتدایی این جریان ما را به یک سری جوک ترکی رساند که به گروهی دیگر برای رویارویی با ترک ها در آن جوک نیاز داشت و این گروه غالبا لرها بودند.درین جوک ها اکثرا قومی که جاهل تر جلوه میکرد،هنوز هم ترک ها بودند در نتیجه لر ها چنان عکس العمکلی نشان ندادند و مردم هم متوجه این تغییر نشدند.بعدها جوک های لری با محوریت به سخره گرفتن لهجه ی لری به وجود آمد تا اینکه لرها هم کاملا وارد این توطئه شدند به طوری که دیگر فرقی نمیکند جای کلمه ی ترک در یک جوک،عبارت لر را قرار دهید درواقع این جایگزینی و یکسان سازی با کمال تاسف با موفقیت انجام شد و همچنان مردم ما از روی ناآگاهی بر این قضیه دامن میزنند.

اما توطئه ی مکملی هم پا به پای این جریانات حرکت میکند و ان معرفی هر یک ازین اقوام به عنوان اولین تمدن ها و خاستگاه  تمدن بودن است.به طوری که مثلا امروزه جریاناتی در فضای مجازی نمود پیدا کرده که لرها و بختیاری ها را به عنوان تنها قوم اصیل اریایی و قومی که تاریخش از دیگر اقوام بیشتر است معرفی میکند و مشابه همین حرف ها در مورد قوم ترک هم زده میشود.

به راستی هدف از این همه تخریب و توطئه ی سازماندهی شده و منظم چه میتواند باشد جز ایجاد تفرقه ی هرچه بیشتر در سرزمینی که از اقوام و گویش ها و لهجه ها و رسوم مختلف آکنده است؟

تصمیم بر این بود که به همراه این مقاله جوک های مربوطه را هم بیاوریم اما به علت مسائلی که همگی خوب میدانیم ترجیح دادیم که به اصل قضیه بسنده کنیم.شاید در قسمت های بعدی این مقاله نمونه هایی از جوک ها آورده شود.

بدحجابی روزنه ی شکست (مقدمه)

با توجه به موضلات داخلی کشور و جامعه ی اسلامی ایران سعی در تهیه یک اثر فرهنگی برای اجرا در سطح کشور داشتیم و به لطف دوستان در کمیسیون فرهنگ جنبش تحقیقات هدفمند در باب حجاب را کلید زدیم.

این تحقیق اساس یک طرح عملیاتی پیرامون از بین بردن بی حجابی در سطح کشور به مرور زمان است که با شناخت از طرح های دشمن و تحلیل آن ها آغاز و در نهایت با دادن یک راهکار عملی پایان می پذیرد.

تحقیقات مدون و دقیق صورت گرفته و دوستان محقق ما تمام سعی خود را برای واضح بیان نمودن موارد کرده اند ، انشالله مطالب باب میل خوانندگان محترم قرار بگیرد.

از دوستان و خوانندگان عزیز تقاضا داریم نظرات ، پیشنهادات و تمایل خود برای همکاری در ادامه فعالیت های تحقیقاتی و عملیاتی حجاب را در این  لینک   در پایگاه جنبش منتظران مبارز در قسمت دیدگاه ها با مسئولان در میان بگذارند!

تصمیم بر این است که هر هفته یک قسمت از تحقیقات را ارائه دهیم تا فرصت برای مطالعه هر چه بیشتر برای عزیزان فراهم شود و از نظرات شما بهره مند شویم بنابراین از انتقادات خود ما را بی نصیب نکنید!

با تشکر

کمیسیون فرهنگ جنبش منتظران مبارز

مقدمه

مشکلات روزمره ی جامعه ی اسلامی ایران خود اسباب ترویج فرهنگ غربی را فراهم نموده است.اگر کمی به گذشته برگردیم و تاریخ را مروری کنیم به راحتی متوجه می شویم که دولتمردان ما به خاطر مشکلاتی که از سوی دولت های استعمارگر ایجاد شده بود سعی در پیشبرد اهداف ساختاری خود کردند.مشکلات اقتصادی ، امنیتی و اجتماعی ایران به خودی خود موجبات فراهم نمودن یک خرقه ی مه آلود جلوی چشم دولتمردان تجدد طلب ایران را فراهم نمود تا با استفاده از این ترفند دول غربی اولین ریتم خود را برای از بین بردن اسلام در بین مردم بنوازند.

دشمن به این مهم پی برده بود تا زمانی که عقاید اسلامی در زندگی مردم جاری است به هیچ وجه راهی برای استعمار ندارند بنابراین یک طرح بدون نقص کوتاه مدت و بلند مدت برای از بین بردن عقاید اسلامی و جایگزین کردن شعارهای خوش رنگ و لعاب خود و باز کردن راهی برای ورود فرهنگ غربی در زندگی مردم اجرا نمودند که پس از صد و چند سال ما به راحتی می توانیم نتایج آن طرح ها را به وضوح مشاهده نماییم.

پس از استعمار شمال ایران به دست شوروی و جنوب ایران به دست بریتانیا ، رشد سازندگی و تولیدات مختلف و درآمد دولتی کاهش یافت و رضاخان بی سواد با کمک عده ای از با تجربه ها و تحصیل کرده هایی که از فرنگ آمده بودند ، سعی در رفع این موضل نمود.

اروپا به سبب سیاست استعماری خود روز به روز در حال پیشرفت و تولید تسلیحات نظامی بود و چون رضاخان نیز یک فرد نظامی بود مجذوب سیاست اقتصاد جنگی آلمان شد. برای اجرای این سیاست باید کل کشور برای تولید ملی بسیج می شد و دولت بریتانیا نیز با توجه به همین نیت سعی در تزریق اهداف خود در بطن امور نمود ولی آغاز روند بدحجابی و به سبب آن ترویج بی حجابی از زمان رضاخان میرپنج نبود.

در آغاز این تحقیق یک شیفت به دوران قاجار می کنیم و مقدمات آغاز این روند غربی را در کشوری اسلامی بررسی می کنیم.ناصرالدین شاه که در زمان سلطنت خود سفرهایی به اروپا داشته و با نوع پوشش زنان جوامع اروپایی آشنا و با تعاریفی که از راهنمایان سفر خود می شنود ، مجذوب پوشش زنان اروپایی می شود.سیاستمداران غربی که قبل از آغاز طرح های خود مهره های خود را به خوبی شناسایی کرده و برای هر کدام نسخه ای پیچیده بودند ، شاه قاجار را نیز خوب ارزیابی نمودند.شاه که فردی خوشگذران و تفریح طلب بود و حرم سرایی مجلل دست و پا کرده بود ، یکی از این وزنه های این راه محسوب می شد.

راهنمایان این سفرها از سوی وزارت خارجه ی کشورهای میزبان انتخاب می شدند که به این راهنمایان آموزش هایی داده می شد تا به هر نحو ممکن فرهنگ غربی را در ذهن شاهنشاهی به صورت مینیاتوری جلوه دهند تا مجذوب آن شده و همانطور که پیشبینی کرده بودند آن را اجرا نماید.

شاه پس از بازگشت از سفرهای خود برای عده ای از مسئولان وقت از چند و چون این سفرها تعریف می کند.این عمل خود موجب شد تا فرهنگ غربی در قالب تجدد خواهی در محافل روشنفکری و اشعار شعرا و به خصوص مطبوعات نفوذ کند.این روال باعث تاثیر این مشاهدات در بین ذهنیت های عوام می شد.بنابراین با یک طرح ساده و با فراهم نمودن یک سفر اروپایی برای ناصرالدین شاه آغاز طرح فرهنگ سازی غربی و به موجب آن رخت بر بستن عقاید اسلامی در کشور ایران کلید خورد.


ادامه نوشته

بدحجابی روزنه ی شکست (قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

مقوله ی حجاب و محجبه بودن در بین تمام ادیان ابراهیمی یک نقطه نظر مشترک است.مدت ها پیش وزیر فرهنگ کشور فرانسه در جواب سوال مجری برنامه ی زنده ی تلویزیونی ، مبنی بر تصمیم دولت برای ممنوعیت حجاب در محافل عمومی و آموزشی گفت : چطور حجاب را ممنوع کنیم در حالی که هیچ تصویری از مریم مقدس وجود ندارد که بی حجاب باشد!؟!

همه ی روشنفکران و صاحب نظران در تمام عصر ها (به غیر از اسلامی ها) بر این نکته تاکید کرده اند که حجاب ، مایه صلابت روح زن است و کمتر کسی وجود دارد که به این درک نرسیده باشد که حجاب گوهر زن است.


ادامه نوشته

ایرانسل/ ترور یحیی ایاش


شرکت ایرانسل که نام شرکت اصلی ترکیه ای آن ترک سل می باشد کنسرسیومی متشکل از یک شرکت فناوری اطلاعات آفریقایی و شرکت MTN   است که در تبلیغات خود نیز گوشی های مختلف NOKIA  را تبلیغ میکند (که می دانیم نوکیا متعلق به شرکتی است که سهام آن متعلق به صهیونیستهاست) جدیدا پیشنهاد فروش با تخفیف  برای نیروهای نظامی را مطرح کرده است.

بنده با مطلع شدن از این موضوع ناخودآگاه به یاد ماجرای ترور مهندس یحیی ایاش یکی از مبارزان فلسطینی افتادم که براتون نقل می کنم:

 مهندس یحیی ایاش یکی از مبارزان فلسطینی بود که چهره و ماهیت او برای سرویس اطلاعاتی اسرائیل ( موساد)ناشناخته بود .

او بارعایت اصول حفاظتی توانسته بود سالها علیه رزیم صهیونستی فعالیت نماید ،اقدامات اطلاعاتی موساد برای دستیابی به این هدف مهم ناکام مانده بود و ایاش هر بار به نوعی از حوزه شناسایی موساد خارج می شد ، تا اینکه بنا بر اخبار نقل شده موساد از طریق بازرگانی که با حماس ارتباط داشت تعدادی تلفن همراه که مواد منفجره در آنها جاسازی شده بود را به عنوان کمک به نهضت فلسطین به مسئولین این حرکت اهدا می کند!

بر حسب تقدیر یکی از آنها در دست ایاش قرار میگیرد... قریب یک ماه از توزیع تلفنها گذشته بود که موساد باشنود مکالمات به اطلاعات ذی قیمتی دست پیدا کرد تلفن همراه ایاش مشخص شده و بر اساس خاصیت ارتباطی موبایل که همیشه خود را با نزدیکترین مرکز دیجیتال چک میکند ،محدوده حضور ایاش تعیین می شود یکی از روزها زنگ تلفن همراه ایاش به صدا در می آید  هنگامی که ایاش مشغول صحبت وشناسایی فرد تماس گیرنده بود ،بالگردی در آسمان ظاهر شد و بعد از چندلحظه گوشی همراه ایاش منفجر شده و باعث شهادت ایاش می گردد.به صورتی که مقداری از صورت این مبارز فلسطینی از بین می رود . ولی بالگرد اسرائیلی با ارسال نویزی با طول موج مشخص باعث فعال شدن سیستم مواد انفجاری موبایل شده بود.

 حالا با پیشنهاد این شرکت ترکیه ای الاصل که در دفتر آن عناصر خارجی هم مشغول به کارند

 و با توجه به ارتباط ترکیه با اسرائیل و دشمنان ما  

وتذکر به توطئه ترورهای مختلف از جانب دشمنان نظام در تمام سالیان پیروزی انقلاب

وپایین بودن سطح حفاظتی خطوط ایرانسل که مورد اذعان کارشناسان امر است

آیا نباید اعلام خطر کنم که شناسایی مقامات نظامی ( اعم از ارتش و سپاه و...) و شنود مکالمات آنها درد سر ساز خواهد شد؟

هر چند که مقامات نظامی ما هوشیارتر از این مطالب هستند ولی تنها طرح این مطلب به عنوان یک احساس خطر و تذکر بود.

ومطلب دیگر اینک چرا باید به این شرکت علاوه بر اعطای اپراتور دوم اجازه ورود به مناقصه اپراتور سوم هم داده شود.

                              به امید توجه مسئولن امر

نمادهای قوم یهود


نمادهای قوم یهود

 

در کل جهان 13 میلیون یهودی وجود دارد و یهودیان با توجه به اندیشه های نژاد پرستانه خود و برای غلبه بر جهان به تضعیف دیگران و قوی کردن خود پرداختند ؛ یک راه برای رسیدن به این هدف استفاده از نمادها ی و سمبل ها در کلمات ، حرکات ، پوشش و بعضی جریانها بود ، نشانه هایی که خود بفهمند و دیگران نتوانند از آن درکی داشته باشند که ماحصل آن همبستگی بیشترشان ، جدا ساختن آنها از غیر یهودیان و خلوص فرهنگی بود از جمله آن نماد ها عبارت بوده اند از :


کلمه اتحاد ، متحد و متحده در راستای این نماد در اواخر قرن 19 قبل از کنگره بال مدارسی ویژه دانش آموزان یهودی در همه کشور با همین نام شکل گرفت ، که ابتدا در فرانسه مدارس آلیانس ( به معنای اتحاد ) برای اولین بار تاسیس و سپس در سایر کشورها نیز به سرعت منتشر شد در ایران نیز مدارسی با نام اتحاد شکل گرفت که محل تشکیل آن در خیابان اورت و خیابان کُهِن در منطقه یهودی نشین در ابتدای خیابان دماوند بود و مدرسه ای دیگری به نام اتفاق در خیابان قدس انقلاب که در آن استفاده از تسلیحات نظامی را نیز آموزش می دادند و بعد از انقلاب این مدارس تعطیل شد . در میدان شکر شکن اصفهان هم مدرسه ای با نام اتحاد تاسیس شد . 
سازمان ملل متحد نیز در همین راستا این نام را به خود گرفت ؛ آرم سازمان ملل که عبارت است از کره زمین – شاخه زیتون 13 برگی (عدد سعد یهودیان ) – رنگ آبی و سفید ( دو رنگ مورد اقبال یهودیان که در پر چمشان هم مورد استفاده واقع شده است ) برگرفته از نمادهای یهودیان است که به آنها خواهیم پرداخت اما مسئله قابل توجه در این مورد اهدای زمین جهت ساخت ساختمان سازمان ملل توسط راکفلر یهودی و سرمایه دار آمریکایی در نیویورک صورت گرفت . ایالات متحده آمریکا نیز از این قاعده استثنا نیست . ساختمان کاخ سفید توسط همین فرد پروتستان یهودی الاصل بنا شد که معماری آن بر اساس **** یهودیان و بر اساس لژهای فراماسونری ( ساختمانهای تشکیل جلسلات فراماسونرها) طرح ریزی و ساخته شد ، این کشور به عدد سحر یهودیان دارای 13 ایالات است و از همه جالبتر آرم رسمی کشور امریکاست که متشکل از یک عقاب با بالهای باز و پنجه های باز است . که در یکی از از پنجه هایش 13 پیکان و در پنجه دیگرش یک شاخه زیتون 13 برگی است و 13 ستاره بالای سر عقاب وجود دارد که در کنار هم یک ستاره داوود می سازند و روی سینه عقاب یک شعمدان هفت شاخه با 6 نوار و 7 جای سفید (مانند پرچم امریکا) قرار دارد .


شمعدان شمعدان نیز از دیگر نمادهای یهودیان است . شعمدانهای 3 شاخه و 7 شاخه و 9 شاخه و 1 شاخه و 13 شاخه که شمعدان 7 شاخه نشان اسرائیل کنونی است و حاکمیت اسرائیل و یهود و شمعدان 13 شاخه نماد سیطره کامل یهود بر همه دنیا است که سعدش در سیطره آن است . 

( پ آ ، لاپه آ، و لباس) در دین یهود؛ این قوم به پوشش مناسب و حجاب امر شده اند که در مورد خانمها سادگی و پوشیدگی مطرح است و در مورد آقایان بلند کردن موی شقیقه ها که آن را "پ آ" می گویند و یهودی ارتدوکس هیچوقت نباید آن را کوتاه کند. و موی لاپه آ خط ریش بلند از روی شقیقه تا روی صورت را می گویند و کلاه شاپو و کت بلند و بند چرمی که مچ بند و سربند است و در سن 13 سالگی( سن بلوغ یهودیان) طی مراسمی تورات را به وسیله این بند چرمی به مچ و پیشانی می بندند به معنای اینکه تورات هرگز از من جدا نخواهد شد. 
که این پوشش برای یهودیان معتقد است ولی یهودیان لائیک فرهنگ برهنگی را دنبال و ترویج می کنند

ستاره شش پر ( Magin David ) سپر داوود 
Y
در قرن 11 م دیوید روی ( داوود الروی) یهودی ( اهل بغداد) بود که ادعا کرد که موعود است وی که بسیار خوش رو و خوش صحبت بود مردم را تحت تاثیر خود قرار داد وی سپری در دست داشت که روی سپر وی ستاره شش پر وجود داشت که به عنوان آرم یهود معروف شد. 
و در تعبیر ماسونی ستاره شش پر که از ترکیب 2 مثلث پدید می آید و مثلثی که قاعده آن بر زمین است 
r معرّف و نشانه مذکر، خورشید ، استقرار ، استحکام می باشد و مثلثی که رأس آن بر زمین قرار دارد Yظرافت، زنانگی، توازن و ماه می باشد و ترکیب آن دو sبه تکامل رسیده و بیانگر انسان کامل است . 

ستون های لژهای فراماسونری دو ستون گفته شده در توارت یکی از سمبلهای مهم ماسونها به شمار می رود در تورات این دو ستون با نامهای یاکین و بوغز آمده است . 
تاسیس با قدرت در صورتیکه حروف بی صدای کلمات مزبور مدّنظر قرار گیرد به دو علامت تبدیل می شود که به معنی رحم و عضو باردار شونده و زاینده موجودات عالم است و بعضی ذکر یعنی عضو نر و باردارکننده ، بدین صورت دو ستون سمبل زاد و ولد، تکثیر و ازدیاد نسل در جهان است .
اگر بر روی ستونها به شاخه های آویزان انار دقت شود مفهوم آن بیشتر روشن می گردد .
محل نصب دو ستون و در محل ورودی لژها نیز برابر مفاد آیات تورات است . 
در تورات یک ستون در سمت راست و ستون دیگر در سمت چپ واقع است . این ترتیب با سمبولیزم جهان و طبیعت مطابقت دارد. 
ستونها در نمودار متقابل با شاخه های ظفر و شرف است که این دو با شاخه اساس ؛ تشکیل یک گروه می دهند و این گروه مظهر قدرت لایزال و برکت دهنده خداوند است . رنگهای ستون هم بر اساس تورات تنظیم می گردد. 
ظفر برنگ سفید، شاخه های ذکاء قدرت و شرف به رنگ سرخ، و اساس به رنگ آبی، نشان داده می شود . به شکلی که در سمت راست رنگهای سفید و در سمت چپ قرمز و در وسط آبی قرار گرفته است. علت سفید بودن ستون سمت راست تطابق آن با سمبل خورشید است . رنگ آبی شاخه وسط از رنگ معابد و گنبد پر ستاره آسمان نیلگون الهام گرفته شده است که این دو رنگ جایگاه ویژه ای در میان یهودیان دارد . 
3 ستون دیگر بعد از ورود به معبد دیده می شوند که بر اساس سه شاحه عقل و حکمت ، زیبایی و قدرت درست شده اند بر پایه روش اسکاتلندی، این سه ستون به شکل گونیا در سه گوشه مربع مستطیل فرضی باید قرار گیرد یکی در زاویه جنوب شرقی، دیگری در شمال غربی و سومی در زاویه جنوب غربی این سه ستون یادآور شاگرد ، کمک استاد و استاد است . 

گونیا و پرگار گونیایی که نود درجه باز شده و پرگاری که روی درجه صفر بسته شده، سمبل سکون و بی حرکتی است که جزء نمادهای ماسونی به شمار می روند. 
 

جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان + تصاویر و فیلم

از جشن پوریم یهودیان چه می دانید؟ هولوکاست واقعی را یهودیان در کجا و علیه چه کسانی اجرا کردند؟ آیا از کشتار ده ها هزار ایرانی به دست یهودیان اطلاعی دارید؟ آیا روز "13 به در" نوروز و خروج از خانه ها ریشه در قتل عام ایرانیان باستان دارد؟ با گزارش ویژه مشرق از پایکوبی صهیونیست ها در سالروز کشتار ایرانیان همراه شوید...
گروه گزارش های ویژه مشرق: جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.





نتانیاهو در جشن پوریم - 1999

در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را می‌طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می‌زند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط می‌كند و او را به دست جلاد می سپارد.

یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارت‌شان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می‌كردند و این استنکاف موجب شده بود که «‌هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند، البته یهودیان در برخی کتاب‌های خود می‌گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل ‌هامان نمی‌شود، او و اتباعش مورد غضب‌هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می‌شوند. 


ادامه نوشته

شمارش معکوس فروپاشی اسرائیل و صهیونیسم + تصاویر و فیلم

گروه گزارش ویژه مشرق: صهیونیسم و رژیم جعلی برآمده از این ایده شوم، نه تنها دشمن شماره یک مردم فلسطین و مسلمانان جهان بوده است، بلکه اقدامات ضد بشری صهیونیست در سراسر جهان، خطری برای کل بشریت به شمار می رود. تهدیدی که امروز خطر آن حتی بنیانگذاران و طراحان اولیه ایده صهیونیسم را تهدید می کند و به دردسری خودساخته برای آن ها تبدیل شده است.
پس از گذشت بیش از یک قرن از ظهور صهیونیسم، جنایات صهیونیست ها دیگر محدود به کشتار مردم بی دفاع و اشغال سرزمین آنها نیست. عرصه فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، رسانه نیز امروز با نفوذ قدرت و ثروت اندک صهیونیست ها اکنون به ابزاری برای پیشبرد اهداف صهیونیست ها و شکل دهی به جهان امروز براساس نظریات برآمده از صهیونیسم است.
با اشاره ظریف و هوشمندانه مقام معظم رهبری بر "تهدید بودن صهیونیسم برای کل بشریت"، در این گزارش به مصادیق تهدید صهیونیسم برای تمام بشریت و در سطح جهانی خواهیم پرداخت.
شکل گیری غده سرطانی صهیونیسم
نظریه صهیونیسم را اولین بار تئودور هرتسل روزنامه نگار یهودی اتریشی الاصل، با پشتیبانی پنهان مایر روچیلد، مطرح ساخت و آن حمایت از تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین بود. وی با نگارش کتابی به نام "دولت یهود" با سرمایه گذاری روچیلد، نظریه جمع شدن یهودیان جهان تحت حاکمیت یک دولت را مطرح کرد. 

[تصویر: 208356_168.jpg]
تئودور هرتسل، بنیانگذار نظریه صهیونیسم
هرتسل با استفاده از نام یکی از بلندی های بیت المقدس به نام "صهیون"، ایده خود را صهیونیسم نام گذارد.
یکی از ابهامات اصلی طرح نظریه سرزمین مقدس یهود، آتئیست بودن هرتسل و تضاد آشکار اعتقادی و نظری است. پس از انتشار این کتاب، اولین کنگره آژانس یهود در سال 1897 در شهر بال سوئیس برگزار می شود. هرتسل در همین سال ها پیش بینی می کند که 50 سال دیگر دولت یهودی تأسیس شود! و تقریبا 50 سال پس از کنفرانس بال، پیش بینی بی نظیر تاریخی! هرتسل روزنامه نگار به واقعیت تبدیل می شود و اعلامیه تشکیل اسرائیل در 14 مه 1948 توسط بن گورین رئیس آژانس یهود خوانده می شود.
شایعه خرید زمین از فلسطینیان
پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی و تجزیه آن، بخش هایی از سرزمین فلسطین تحت کنترل نیروهای انگلستان که متشکل از برخی ساختمان های اداری بنا شده بود، به صهیونیست ها واگذار شد. سرمایه داران صهیونیست با خرید این زمین ها و نقل مکان به فلسطین، برای فریب زمین داران بزرگ عرب دست به کار شدند که در همین زمان مجمع علمای فلسطین فتوای حرام بودن فروش زمین به یهودیان را صادر کرد.

سیر اشغال سرزمین فلسطین از سال 1946 تا 2007
مجموع زمین های واگذار شده از سوی انگلستان به یهودیان 5 تا 7 درصد سرزمین فلسطین بود که در اختیار یهودیان قرار گرفت. اما در سال های پس از آن، با پیشروی و غصب زمین های اطراف با حمایت انگلستان، روند اشغال تدریجی فلسطین آغاز شد.
صهیونیسم؛ یک قرن جنگ افروزی، اشغال و کشتار

[تصویر: 211112_533.jpg]
استفاده اسرائیل از بمب های حاوی فسفر سفید در حمله به غزه

جنایات صهیونیست ها و کشتارهای انجام شده در راه رسیدن به دولت یهودی حتی بر سرسخت ترین حامیان صهیونیسم نیز پوشیده نیست. از زمان ورود یهودیان به سرزمین فلسطین، روند تدریجی اشغال آغاز شد. در ابتدا شکل اشغال بگونه ای دیگر بود. مهاجران اولیه به سرزمین های تحت کنترل انگلستان تلاش کردند زمین های اطراف خود را با پیشنهاد قیمت های گزاف خریداری کنند. اما با مخالفت و فتوای علمای فلسطینی این توطئه چندان توفیقی نداشت. پس از آن، با حمایت نیروی نظامی انگلستان، اشغال زمین ها و بیرون راندن صاحبان آن با توسل به زور، آغاز شد و رفته رفته شکل سازمان یافته تر و آشکارتری به خود گرفت.

[تصویر: 209896_514.jpg]

رژیم صهیونیستی از زمان شکل گیری تا به امروز 13 جنگ بزرگ با همسایگان و با ساکنان سرزمین اشغال شده فلسطین به راه انداخته است. علاوه بر این 13 جنگ که از جنگ 1948 اعراب و اسرائیل تا جنگ 33 روزه و 22 روزه را شامل می شود، اسرائیل جنگی دائمی را علیه فلسطینیان آغاز کرده که تا به امروز ادامه داشته است. ده ها هزار کشته و صدها هزار مجروح و آواره حاصل 60 سال اشغال و تجاوز این رژیم بوده است.


[تصویر: 209899_957.jpg]

به گوشه ای از جنایت های یک قرن اخیر و کشتارها و اشغال های صورت گرفته در این جنگ ها در گزارش های پیشین مشرق، پرداخته شده است.
اقتصادی جهانی در سیطره صهیونیسم
از آنجا که ایده صهیونیسم، حمایت از یهودیان برای تشکیل دولتی مستقل است، صهیونیست ها با عملکردی هوشمندانه، طی یک قرن گذشته، جایگاه خود را در مراکز ثروت و قدرت جهانی تثبیت کرده اند و از این طریق سعی دارند ضمانتی برای بقای دولت صهیونیستی باشند. 
بدون شک بزرگترین سرمایه داران جهان صهیونیست ها هستند. نام مایر روچیلد به عنوان اولین سرمایه دار یهودی قرن 18 به چشم می خورد. خاندان روچیلد، خانواده ای اصالتا یهودی و از حامیان اصلی تشکیل دولت اسرائیل بوده اند و سیطره آن ها بر سیستم اقتصادی جهان تا امروز ادامه داشته است. بسیاری از بانک ها معتبر اروپایی و آمریکایی، در گروه بانک های خاندان روچیلد قرار دارند که همگی در نهایت با تعهد به حمایت از صهیونیسم و دولت برآمده از آن در حال فعالیت هستند و از جمله تامین کنندگان مالی این رژیم از ابتدا تا کنون بوده اند. بانک ها گروه روچیلد در کشورهای مختلف اما با هدفی مشترک در حال فعالیت هستند.

[تصویر: 209870_691.jpg]
مایر روچیلد بنیانگذار نظام بانکداری روچیلد

براساس گزارش های منتشر شده، خانواده روچیلد بطور مستقیم و غیر مستقیم، نیمی از سیستم مالی بین المللی را در اختیار دارند و یا به بیان ساده تر، نیمی از ثروت جهانی متعلق به این خاندان است اما هیچگاه نامی از هیچ یک از روچیلدها به عنوان ثروتمندترین افراد جهان برده نشده است.
به جز خانواده روچیلد، افراد سرشناس صهیونیست دیگری نیز در رأس مراکز مهم تصمیم گیری و اقتصادی آمریکا و جهان قرار دارند. نام و سمت برخی از سرشناس ترین این صهیونیست ها در ادامه ذکر شده است:

پل وولفویتز
رئیس بانک جهانی 
از پل وولفویتز با عنوان "معمار جنگ عراق" یاد می شود. او پیش از حملات 11 سپتامبر و در دولت بوش به سمت معاونت وزارت دفاع منصوب شد و یکی از طراحان اصلی حمله آمریکا به عراق بود.
خانواده وولفویتز از یهودیان مهاجر لهستانی الاصل بودند که پس از جنگ جهانی اول از لهستان گریخته و به آمریکا مهاجرت کرده بودند. پدر پل وولفویتز، جاکوب (یعقوب) وولفویتز، مدعی است که بقیه اعضای خانواده وی در هولوکاست یهودیان در جنگ جهانی دوم کشته شده اند.




[تصویر: 209816_316.jpg]
پل وولفویتز معمار جنگ عراق

وولفویتز در سال 1986 به سمت سفیر ایالات متحده در اندونزی منصوب شد. در آن زمان بدلیل انتصاب یک سفیر یهودی در بزرگترین کشور اسلامی، بسیاری وی را نماینده یهودیان در بزرگترین کشور اسلامی نامیدند. وی در سال 2002 در جمع صهیونیست ها در گردهمایی "همبستگی ملی برای اسرائیل" در واشنگتن به نمایندگی از جورج بوش سخنرانی کرده و به آن ها اطمینان داد آمریکا در هر شرایطی و حتی به تنهایی در کنار اسرائیل خواهد بود.

[تصویر: 209815_370.jpg]

پل ولفویتز در دوران بازنشستگی به حمایت از اسرائیل و کمک مالی به این رژیم پرداخت


بن شالوم برنانکی: 
رئیس فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) 



بن برنانکی در خانواده ای یهودی متولد شد و در رشته اقتصاد دانشگاه هاروارد تحصیل کرده است. خانواده برنانکی پیش از ورود فرزندشان به دانشگاه هاروارد نسبت به اینکه او هویت یهودی خود و آرمان های یهودیان را فراموش کند بسیار نگران بودند.






[تصویر: 208809_988.jpg]
برنانکی در زمان بوش جانشین "آلن گرین اسپن" صهیونیست کهنه کار و رئیس پیشین بانک مرکزی آمریکا شد
گرین اسپن از سال 1987 تا 2006 رئیس بانک مرکزی آمریکا بود




فدرال رزرو همان بانک مرکزی آمریکاست که تمام سیاست های پولی و اقتصادی این کشور را تدوین و کنترل می کند. در حقیقت شاهرگ نظام بانکی و اقتصاد آمریکا در دست یک یهودی صهیونیست قرار دارد.

لری میشل – 
رئیس موسسه سیاست های اقتصادی آمریکا – 

معاون: 

راس آیزنبری

یکی از موسسه های مهم و تاثیرگذار و تصمیم ساز در جهت دهی به نظام بانکی و اقتصاد آمریکا که به همراه بانک مرکزی، اقتصاد آمریکا را هدایت می کنند.

ریچارد دنزیگ
مرکز ارزیابی های راهبردی و بودجه، مرکز امنیت نوین آمریکا




[تصویر: 208846_676.jpg]
ریچارد دنزیگ مدیر چند اندیشکده تصمیم ساز اقتصادی و امنیتی

دنزیگ در دولت کلینتون به عنوان هفتاد و یکمین وزیر نیروی دریایی این کشور منصوب شد. در دولت اوباما نیز ریاست مرکز امنیت نوین آمریکا نیز به دنزیگ سپرده شد.
رام اسرائیل امانوئل - رئیس کارکنان کاخ سفید (2010-2008): امانوئل یهودی الاصل مقیم آمریکا از جمله مقامات آمریکایی دارای تابعیت دوگانه آمریکایی - اسرائیلی است. در زمان جنگ اول خلیج فارس وی از خدمت در ارتش آمریکا سر باز زد و در جایگاه یک نظامی ارتش اسرائیل خدمت کرد.




[تصویر: 209866_549.jpg]
رام اسرائیل امانوئل از اعضای "آیپک" لابی صهیونیست ها در آمریکاست
پدر وی بنجامین امانوئل از جمله صهیونیست هایی بود که در بیت المقدس اشغالی علیه فلسطینیان عملیات تروریستی اجرا می کردند. وی و گروه تروریستی موسوم به "ایرگون" یکی از عوامل اصلی در پاکسازی نژادی مناطق فلسطینی نشین در سرزمین های اشغالی بودند.
"رام" یکی از اعضای لابی صهیونیست ها - آیپک - در آمریکاست.
برای مشاهده لیست کامل این افراد به لینک زیر مراجعه کنید.
بانک صهیونیستی گلدمن ساکس و نفوذ در دولت اوباما
پیتر شوایزر رئیس موسسه "مسئولیت های دولت" و ویلیام جی کیسی از پژوهشگران دانشگاه استنفورد و اندیشکده هوور در ارتباط با فساد مالی وال استریت که عمدتا متشکل از بانک ها و موسسات مالی وابسته به صهیونیست هاست معتقدند این بانک ها با پرداخت میلیون ها دلار کمک بلا عوض به دولت اوباما، مصونیت قضایی را برای خود خریده اند.

[تصویر: 209900_482.jpg]گری کوهن مدیر اجرایی و لوید بلنکفین رئیس هیئت مدیره گلدمن ساکس
بطور مثال، بانک گلدمن ساکس، از بزرگترین بانک های آمریکایی، تا کنون از پیگیری ها و رسیدگی به اتهام فساد مالی و تشدید بحران اقتصادی در امان مانده است. در حالی که آمریکا شدیدترین بحران اقتصادی تاریخ خود را تجربه کرده و می کند، تا کنون هیچ یک از موسسات مالی، بانک ها و مراکز بزرگ اقتصادی این کشور در ارتباط با این بحران مورد تحقیق قرار نگرفته اند.در سال 2008 مقامات ارشد گلدمن ساکس از مهمترین هواداران اوباما برای پیروزی در رقابت های انتخاباتی بودند و بیش از یک میلیون دلار به مبارزات انتخاباتی اوباما کمک مالی کردند.در سال 2011 کمیته تحقیق سنای آمریکا در گزارشی از فعالیت های مشکوک گلدمن ساکس و تاثیر آن بر بحران اقتصادی پرده برداشت. با انتشار این گزارش، مدیران این بانک دست به کار شده و میلیون ها دلار به کمپین انتخاباتی 2012 اوباما کمک کردند.پس از آن وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد تحقیق و پیگری پرونده گلدمن ساکس را متوقف کرده است.کارشناسان اقتصادی و رسانه های آمریکا معتقدند گلدمن ساکس با هزینه کردن میلیون ها دلار در دولت اوباما، ریاست جمهوری اوباما و اختیارات وی را خریداری کرده است!

بانک گلدمن ساکس را دو یهودی آلمانی الاصل به نام های مارکوس گلدمن و دامادش ساموئل ساکس در سال 1869 در نیویورک تشکیل دادند و در همان سال وارد بازار بورس نیویورک شدند.



[تصویر: 209898_895.jpg][تصویر: 209897_260.jpg]

ساموئل ساکس و مارکوس گلدمن بنیانگذاران بانک گلدمن ساکس

امروزه رسانه های آمریکایی در مورد نفوذ گلدمن ساکس در اقتصاد آمریکا، به طور کنایه آمیزی وزارت خزانه داری ایالات متحده را "وزارت خزانه داری گلدمن ساکس" می نامند.
صهیونیسم؛ فحشاء و قاچاق انسان
براساس گزارش های منتشر شده از سوی سازمان ملل، اسرائیل یکی از اصلی ترین و بزرگترین مراکز قاچاق انسان و برده گی جنسی زنان است. صهیونیست ها در قاچاق زنان جویای کار به اسرائیل رکورد دار هستند و سالانه تا 5 هزار زن در دام آگهی های استخدام و کار صهیونیست ها افتاده و قربانی تجارت فحشاء می شوند. فاحشگی در سرزمین های اشغالی مورد حمایت قانون است. 
زنان از کشورهای چین، رومانی، ترکیه، اوکراین، کشورهای آفریقایی و شرق آسیا معمولا با مشاهده تبلیغات ادامه تحصیل و کار و به امید شرایط بهتر زندگی، گرفتار باندهای صهیونیستی قاچاق انسان می شوند. 

[تصویر: 210497_339.jpg]
دهها هزار زن هم اکنون در سرزمین های اشغالی قربانی برده گی جنسی صهیونیست ها هستند
پاسپورت این زنان به محض ورود گرفته شده و دیگر اجازه بازگشت به کشورشان را ندارند

مارینا، اوکراینی الاصل یکی از زنانی است که در سال 1999 و با مشاهده یکی از همین تبلیغات و به امید یافتن کار و زندگی بهتر راهی اسرائیل شد. اما به محض رسیدن به اسرائیل تحویل گروه های فحشاء شد. مارینا در "اشکلون" به خانه ای منتقل شد که ده ها زن دیگر با وضعیتی مشابه او به اسرائیل آمده بودند. مارینا پس از امتناع از تن دادن به فحشاء در اتاقی زندانی شد و به شدت از سوی کسانی که مقدمات مهاجرت او را به اسرائیل فراهم کرده بودند مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به طور دسته جمعی به وی تجاوز شد. پس از این اتفاق وی تسلیم و به یکی از خانه های فساد فروخته شد!
مارینا پس از 12 سال به اتهام مهاجرت غیرقانونی تحت تعقیب پلیس اسرائیل قرار گرفته است.
علاوه بر قاچاق زنان به اسرائیل، در جدیدترین گزارش ها، موارد متعددی از قاچاق زنان اسرائیلی (که عمدتا زنان مهاجری هستند که چند سال در اسرائیل قربانی تجارت فحشاء بوده اند) به کشورهای کانادا و انگلستان گزارش شده است. 
زنان مهاجر منتقل شده به اسرائیل بین 8 تا 10 هزار دلار به فروش می رسند. بدلیل حاشیه امنیت قاچاقچیان انسان و تاجران فحشاء در اسرائیل، این تجارت حتی از قاچاق مواد مخدر و سلاح نیز پر سودتر بوده است.
صهیونیسم و تبعیض نژادی - مذهبی

ایده و نظریه صهیونیسم، نظریه ای مبتنی بر نژادپرستی و برتری یک نژاد و گروه اقلیت بر سایر گروه های نژادی و مذهبی جهان است. صهیونیست که خود را قربانی نژادپرستی نازی ها در جنگ جهانی می دانند، خود دولتی جعلی و سرزمین غصبی بر پایه نژادپرستی و پاکسازی نژادی بنا نهاده اند. بر این اساس، قوم یهود خود را قومی برگزیده و مورد عنایت خاص الهی می پندارند که اجازه هرگونه تعرض و تعدی به حقوق سایر اقوام و ملل به آن ها داده شده است!

اما اکنون این تبعیض نژادی به درون این رژیم و خود یهودیان نیز رخنه کرده و یهودیان را به چند دسته تقسیم کرده که هریک خود را از دیگری برتر می دانند. یکی از بنیان های ایده تشکیل دولت یهودی، زندگی عادلانه همه یهودیان در سایه یک دولت یهودی و بدون تبعیض بود اما اکنون بنیان های این رژِیم از درون متزلزل شده است.

[align=CENTER][تصویر: 209918_234.jpg]
یهودیان ساکن سرزمین های اشغالی را می توان به سه درجه شهروندی تقسیم کرد. یهودیان اشکنازی در اسرائیل شهروندان درجه یک محسوب می شوند از امکانات بهتری برخوردار هستند و مورد حمایت ویژه اسرائیل هستند. یهودیان سفاردی گروه دیگری از یهودیان مهاجر به سرزمین های اشغالی هستند که با هدف گسترش زاد و ولد یهودیان و افزایش جمعیت به سرزمین های اشغالی مهاجرت کردند اما از سوی اشکنازی ها همواره تحت آزار و اذیت بودند. گروه سوم از ساکنان سرزمین های اشغالی مهاجران آفریقایی جویای کار بودند که به امید شرایط کار بهتر و با تبلیغات صهیونیست ها به فلسطین آمدند. این دسته از مهاجران همواره مورد آزار و اذیت دیگر ساکنان سرزمین های اشغالی بوده و از حقوق و حمایت چندانی از سوی مقامات اسرائیل برخوردار نیستند. بسیاری از این سیاهپوستان علاوه بر تبعیض مذهبی، قربانی تبعیض نژادی سیاه و سفید نیز می شوند.
در یکی از این موارد تبعیض، حدود 100 هزار یهودی اشکنازی افراطی (هاردیم) به تظاهرات گسترده‌ای برای نشان دادن حمایت خود از والدین اجتماع خودشان که به دو هفته حبس محکوم شدند دست زدند. این والدین اشکنازی حاضر به فرستادن فرزندانشان به مدارس سفاردی‌ها نشدند. این اشکنازی‌ها از سوی دادگاه عالی اسرائیل به نژادپرستی محکوم شدند. والدین اشکنازی می‌گویند که باید کلاس‌های فرزندانشان از سفاردی‌ها مجزا باشد زیرا خانواده‌های دختران سفاردی "به قدر کافی مذهبی نیستند".
پس از اعلام حکم دادگاه مبنی بر عدم جداسازی مدارس، والدین دانش‌آموزان اشکنازی درصدد برآمدند با تحریم رأی دادگاه کودکان خود را به مدرسه نفرستند.

[تصویر: 209917_556.jpg]

تظاهرات ده ها هزار یهودی اشکنازی در حمایت از تبعیض نژادی با سفاردی ها
یهودیان هاردیم برای جداسازی دانش‌آموزان اشکنازی از دانش‌آموزان سفاردی در حیاط مدرسه بین این دو گروه حصار کشیده‌اند و حتی زمان زنگ تفریحشان را متفاوت قرار داده‌اند تا با هم تماسی نداشته باشند. همچنین بر روی دیوار مدرسه علائمی مبنی بر عدم تماس بین این دو گروه وجود دارد.
به تازگی یک روزنامه‌نگار یهودی دگراندیش که از حملات اخیر اسرائیل به اعراب در بیت‌المقدس گزارش می‌دهد به نفرت یهودیان از غیریهودیان پرداخته است. روسی کورویتس در مقاله‌‌ای نوشته است "این اراذل یهودی که هفته گذشته به اعراب بیت‌المقدس حمله کردند تحت تأخیر آموخته‌های خود از دولت اسرائیل هستند." تعدادی یهودی در این رابطه دستگیر شدند. با این که خبر این واقعه در اسرائیل پخش شده است، اما رسانه‌های غربی تحت کنترل صهیونیسم این موضوع را مسکوت نگاه داشته‌اند تا کسی خارج از اسرائیل از مجازاتشان بویی نبرد. 


[تصویر: 208353_222.jpg]
آموزش نژادپرستی و شکنجه به کودکان رژیم صهیونیستی

کورویتس در مقاله خود تحت عنوان "دولت اسرائیل عمداً تروریسم یهودی را پایه‌گذاری می‌کند" می‌نویسد: "وقتی جنایتکاران بیت‌المقدس به دادگاه احضار شوند، دفاعیه محکمی دارند و می‌گویند فقط کاری را کردند که ازشان خواسته بودند... چندین ساعت پس از این حمله به اعراب گروهی از اراذل یهودی با افتخار سعی می‌کردند سه فلسطینی را در بیت‌المقدس بکشند. حمله‌کنندگان، که بیشترشان کم سن و سال بودند، فریاد سرمی‌دادند "یهودی انسان است، اما عرب حرامزاده است" و شعار همیشگی "مرگ بر اعراب". این چاقوکشان حتی می‌کوشیدند مانع از معالجه زخمی‌ها توسط نیروهای امداد شوند."
کمیته صهیونیستی و برتری‌گرای روابط عمومی اسرائیل و آمریکا (
AIPAC
) نه تنها اعضای کنگره، بلکه حتی روزنامه‌نگاران غیریهودی را نیز تحت کنترل خود درآورده است.

صهیونیسم در آفریقا؛ جنگ داخلی و تجزیه کشورها

در مورد نفوذ صهیونیسم در آفریقا و بویژه سودان و اتیوپی ذکر جمله ای از "آوی دیچر" وزیر پیشین امنیت داخلی این رژیم رمزگشای بسیاری از تحرکات اسرائیل در آفریقاست.

دیچر در سخنرانی خود در موسسه امنیت ملی اسرائیل گفت: "از زمان استقلال سودان در اواسط دهه 50 میلادی، بسیاری از کارشناسان اسرائیلی این بحث را مطرح کردند که نباید به سودان اجازه داد تا به دشمن جدید اسرائیل در جهان عرب تبدیل شود."

مثلث اریتره، اتیوپی و سودان از جمله کشورهایی هستند که همواره چشم طمع اسرائیل به منابع آن ها بوده است. نفوذ اسرائیل در سودان جنوبی و در میان سران قبایل عمدتا لائیک و مسیحی آن و دامن زدن به اختلافات و جنگ داخلی از طریق تحریک و تجهیز شورشیان، در نهایت به تجزیه سودان انجامید. اسرائیل و آمریکا جزء اولین کشورهایی بودند که اعلام استقلال سودان جنوبی را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کردند.

براساس آمارهای رسمی ارائه شده از سوی سازمان ملل، در جریان جنگ های داخلی سودان نزدیک به یک میلیون نفر کشته و بیش از چهار میلیون نفر نیز آواره شدند.



[تصویر: 208354_304.jpg]

مهاجران اتیوپیایی در جستجوی کار وارد اسرائیل شده و قربانی تبعیض نژادی شده اند



در حال حاضر ده ها هزار تبعه سودان و اتیوپی در اسرائیل و در شرایط بد اقتصادی - اجتماعی روزگار می گذرانند. سیاهپوستان این کشورها با مهاجرت به اسرائیل برای کار، اکنون قربانی بدترین تبعیض های نژادی در سرزمین های اشغالی هستند و پس از یهودیان اشکنازی و سفاردی، به عنوان شهروند درجه سه با آنان رفتار می شود.



[تصویر: 210501_776.jpg][تصویر: 210500_422.jpg]

سیلواکر میاردیت رئیس جمهور سودان جنوبی پس از به نتیجه رسیدن پروژه صهیونیستی تجزیه سودان به دیدار از اسرائیل شتافت



از سوی دیگر اسرائیل چشم به منابع و ثروت های این دو کشور آفریقایی دوخته است. بسیاری از بخش های کشاورزی، آبیاری و صنعت و معدن این دو کشور توسط پیمانکاران اسرائیلی اداره می شود و سهم مردم عمدتا فقیر این دو کشور از ثروت های ملی خود تا کنون به دست صهیونیست ها به یغما رفته و می رود.
پس از تشکیل سودان جنوبی "الون لئیل" از مقامات پیشین وزارت خارجه اسرائیل هدف از تلاش صهیونیست ها برای تجزیه سودان را اینگونه بیان کرد: "کشور سودان دشمن ما بود و در این راستا با حمایت از سودان جنوبی به تجزیه آن کمک کردیم و امروز نتیجه آن را با حمایت کشور جدید التاسیس از خود می بینیم. هدف اسرائیل نفوذ در قاره سیاه و استفاده از این برگ برنده در روابط با مصر بود که رود نیل را به عنوان موضوعی استراتژیک برای خود تصور می کرد."

آفریقا همواره یکی از قطب های ثابت حمایت از ملت فلسطین بوده که همواره در محکومیت جنایات و تجاوز اسرائیل پیشگام بوده و خاری در چشم اسرائیل شده بود. اما با تجزیه سودان در سکوت دیگر کشورهای عربی - اسلامی این منطقه، پرده هایی از نقشه شوم اسرائیل برای کشورهای این قاره نمایان شد. توطئه ای که پیش از این در مورد کشور اریتره نیز به اجرا در آمد و اتیوپی نیز هم اکنون به زمین بازی صهیونیست ها تبدیل شده است.

در سال 1965 موشه دایان با سفر به سودان و اریتره، به توافق اولیه برای ایجاد پایگاه نظامی در مرز این دو کشور دست یافت. یکی از دلایل عمده نفوذ اسرائیل در مثلث اریتره، اتیوپی و سودان، گرفتن اهمیت استراتژیک نیل از مصر و ایجاد عمق استراتژیک و حیاط خلوت در قاره آفریقا و استفاده از ظرفیتهای این قاره در پیش برد اهداف شوم جهانی خود است. 



روند رو به زوال صهیونیسم
با وجود نفوذ صهیونیسم در ارکان قدرت و ثروت جهان، اما وعده الهی بر نابودی ظالمان و رسیدن قدرت به مستضعفان جهان در حال تحقق است. بررسی روند وقایع در نظام بین الملل و کنار هم قرار دادن قطعات این پازل، تصویری از جهان را نمایان می سازد که اثری از صهیونیسم و رژیم اشغالگر آن باقی نخواهد ماند.


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/6/20/211096_189.jpg

فروپاشی صهیونیسم از درون آغاز شده است
علائم فروپاشی اسرائیل و صهیونیسم از درون
روند زوال و تضعیف اسرائیل پس از شکست های سال 1982، 1996 و 2000 از حزب الله و برنامه ریزی برای حمله همه جانبه و نابودی مقاومت لبنان آغاز شد. طرح جامعی که قرار بود با حملات گسترده زمینی و حمایت نیروی هوایی و دریایی، ظرف چند روز به خیال خود محور مقاومت لبنان و یکی از اضلاع اصلی جبهه مقاومت علیه اسرائیل را در هم بشکند.
اعتراضات و خودسوزی در اسرائیل

لینک دانلود فیلم
اما تهاجم سال 2006 اسرائیل به لبنان ستون های این رژیم جعلی را به لرزه درآورد و شکستی را برای صهیونیسم رقم زد که سرعت آن را در پیمودن سراشیبی سقوط دو چندان کرد. پس از شکست در جنگ 33 روزه، اختلاف داخلی کابینه رژیم صهیونیستی را به جان هم انداخت و هریک دیگری را مقصر شکست از حزب الله می دانستند. شکستی که در آن افسانه شکست ناپذیری ارتش مجهز اسرائیل شکسته شد و در نهایت با پذیرش قطعنامه آتش بس سازمان ملل مفتضحانه به تهاجم خود پایان داد و ننگی دیگر در جنایات جنگی و کشتار غیرنظامیان را برای خود برجای گذاشت.

[align=CENTER]
[تصویر: 211097_488.jpg]
پس از شکست در جنگ 33 روزه، در کمتر دو سال اسرائیل بار دیگر برای از بین بردن یکی دیگر از اضلاع مقاومت خیز برداشت. در سال 2008 جنگی تمام عیار را به ساکنان نواره غزه تحمیل کرد و طی 22 روز این باریکه را زیر سنگین ترین آتش توپخانه و جنگنده هایش گرفت. هدف این حمله نابودی حماس مهمترین جبهه مقاومت در سرزمین های اشغالی بود. عملیات "سرب گداخته" که پیش بینی می کردند ظرف 48 ساعت کار حماس را یکسره کند، 22 روز به طول انجامید و در نهایت این بار نیز اسرائیل بدون دستیابی به کوچکترین هدف استراتژیکی، با جنایات جنگی تازه از جمله کشتار کودکان در مدرسه سازمان ملل، آتش بس اعلام کرد.
فروپاشی اسرائیل از درون
شاید بررسی شرایط اجتماعی حال حاضر ساکنان و مهاجران به سرزمین های اشغالی یکی از نویدبخش ترین قسمت ها در مورد سرنوشت این رژیم باشد. شرایط اجتماعی درون اسرائیل به نحوی در حال وخامت است که بحران اقتصادی - اجتماعی به درون کابینه این رژیم نیز راه یافته و هر کدام از مقامات ساز خود را می زنند و یکدیگر را به کم کاری متهم می کنند و در نهایت اختلافات به حدی می رسد که برای تشکیل کابینه مجبور به ائتلاف می شوند. ائتلافی که در اوج اختلافات شکل گرفته تاکابینه این رژیم از هم پاشیده نشود.


[تصویر: 211100_297.jpg]
[تصویر: 211099_587.png]

خودسوزی و ناآرامی های اجتماعی پایه های سست رژیم اسرائیل را به لرزه در آورده است
شکل گیری اعتراضات اجتماعی در اسرائیل نیز از دیگر معضلات جدی تهدید کننده حیات این رژیم است. جامعه چند تکه اسرائیل که هر قسمت آن از یکی از مناطق دنیا با وعده زندگی رویایی کوچ داده شده اند اکنون به واقعیت اسرائیل بیشتر پی برده و صدای اعتراضشان بلند شده است. مشکلات اقتصادی، مالیات های سنگین و سیاست های ریاضتی اسرائیل جامعه این رژیم را که همانند توپی چهل تکه به یکدیگر وصله و پینه شده اند رو به گسستن سوق داده است. خودسوزی 7 اسرائیلی در ناآرامی های اجتماعی در سرزمین های اشغالی، معضلات این رژیم را که روزی تنها مقابله با فلسطینیان و جبهه مقاومت بود، اکنون به داخل مرزهای آن رسانده است.


[تصویر: 211094_290.jpg][تصویر: 211093_327.jpg]
[تصویر: 211202_180.jpg]
حتی در مورد رویارویی با ایران که پیش تر از نقاط مشترک در اظهار نظرهای مقامات اسرائیلی بود، امروز تناقض فاحشی در میان آن ها دیده می شود. نخست وزیر و وزیر جنگ این رژیم بر طبل جنگ با ایران می کوبند و افسران اطلاعاتی سابق و فعلی آن، جنگ با ایران و حتی تهدید ایران را احمقانه می خوانند و یکدیگر به سکوت کردن و لفاظی نکردن در مورد ایران سفارش می کنند.

[تصویر: 211095_977.jpg]
سارکوزی از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با عنوان دروغگویی یاد می کند که قابل تحمل نیست! 
باراک اوباما نیز در واکنش به این درددل سارکوزی می گوید: تو خسته شدی اما من مجبورم هر روز با او سر و کله زده و تحملش کنم!
آمریکا متحد شماره یک اسرائیل نیز اسرائیل را دردسری بزرگ برای خود می بیند که هزینه های بسیاری را به این کشور تا کنون تحمیل کرده است. پس از آنکه صحبت های در گوشی اوباما و سارکوزی رسانه ای شد، مقامات اسرائیل از اینکه در میان متحدان خود نیز منفور هستند به خشم آمده و مانند گذشته بر حمایت های همه جانبه آمریکا حتی در صورت حمله به ایران، حسابی باز نمی کنند؛ مطلبی که مقامات آمریکا نیز تلویحا و گاه صراحتا آن را اعلام کرده اند.
اعتراف صهیونیست ها به فروپاشی اسرائیل

اما صحبت از فروپاشی اسرائیل تنها محدود به مخالفان با این رژیم نیست. بسیاری از یهودیان و صهیونیست های آمریکایی و اسرائیلی معترف به زوال اسرائیل و نزدیک شدن این رژیم به سقوط و نابودی این رژیم هستند.
متیو گلد (Matthew Steven Gould) سفیر انگلیس در فلسطین اشغالی اذعان می کند که تل آویو سعی می کند همه چیز را در داخل اسرائیل خوب نشان دهد، اما نظام اسرائیل در حال فروپاشی است.


[تصویر: 211098_955.jpg]

متیو گلد سفیر صهیونیست انگلیس در اسرائیل
سفیر انگلیس در اسرائیل: جایگاه اسرائیل روز به روز در حال ضعیف شدن است
گلد که خود یکی از صهیونیست های افراطی است معتقد است: "اسرائیل سرمایه گذاری بسیاری در رسانه ها می کند اما مردم اعتنا و اعتمادی به آن ها ندارند و رسانه های اسرائیلی جایگاه و اهمیتی برای مردم ندارند. مردم به راحتی خوب را از بد تشخیص می دهند و تبلیغات اسرائیل را باور نمی کنند. آن ها شاهد شهرک سازی های غیرقانونی هستند و وقایع غزه را می بینند. کسانی که نگران جایگاه اسرائیل هستند باید بدانند که جایگاه آن روز به روز در حال ضعیف شدند است و لحظه به لحظه از تایید آن نزد جهانیان کاسته می شود. روند ضعف اسرائیل سرعت بیشتری به خود گرفته است. نمایندگان پارلمان و شخیصت های مهم جهانی یک به یک از تایید اسرائیل منصرف می شوند."
صبر جهانیان از رفتارهای اسرائیل به سر آمده است
گلد ادامه می دهد: اسرائیل با تلاش های بسیاری پس از سال ها توانست مواضع جهانیان را نسبت به خود تغییر دهد اما اکنون شاهد است که صبر جهانیان از رفتارهای او به سر آمده است.

وی به عنوان نمونه می گوید: شبکه تلویزیونی بی بی سی برای هر کشوری که در بازی های المپیک لندن شرکت کرده است صفحه جدیدی در وبسایت خود باز کرده و ضمن نام بردن از پایتخت آن کشور توضیحاتی درباره آن نوشته است، اما درباره اسرائیل هیچ تصویر و توضیحی داده نشده است و تنها عکسی منتشر شده است که در آن یک سرباز اسرائیلی با یک جوان فلسطینی درگیر می شود.
مقامات اسرائیلی اکنون به مثابه فردی که در حال غرق شدن در باتلاق هستند، تلاش می کنند با چنگ اندازی به هرچه که دستشان می رسد خود را نجات دهند. با وجود تمام معضلات داخلی که گریبان اسرائیل را فشرده است، مقامات آن ایران و لبنان و حتی حماس را به جنگی جدید تهدید می کنند. اما به اذعان افسران اطلاعاتی این رژیم، هرگونه تهاجم جدید به لبنان و یا ایران، نتیجه ای جز نابودی این رژیم نخواهد داشت.


[تصویر: 211201_265.jpg]

نصرالله: تمام نقاط سرزمین های اشغالی در تیر رس موشک های مقاومت هستند
سید حسن نصرالله نیز در سخنان خود با اشاره به تهدیدات اسرائیل، نوید نابودی این رژیم در صورت هرگونه تجاوز به لبنان را داده است. و نتیجه حمله به ایران نیز تبدیل شدن شهرک های اسرائیل به تلی از خاکستر و محو آن از نقشه جهان خواهد بود. همانطور که سید حسن نصرالله به زیبایی اشاره کرد، حمله اسرائیل به ایران، تعبیر شدن رویای 32 ساله ایران برای نابودی این رژیم است.

ادامه نوشته

آریل شارون / نگاهی تازه به زندگی قصاب صبرا و شتیلا + تصاویر+18

]اسرائیل، فرزند نامشروع آمریکا و انگلیس تا کنون لکه های ننگ بسیاری بر تاریخ بشریت و حقوق انسانی بر جای گذاشته است. در بیش از 60 سال حیات این فرزند نامشروع و این موجودیت سراسر توهین به انسانیت، صفحات تاریخ، برگ های بیشماری از جنایات صهیونیست ها را ثبت کرده است. لکه های ننگی که نظیر آن را تاریخ کمتر به خود دیده و هرگز از حافظه ملت های آزاد و آزادی خواه جهان حذف نخواهد شد.

[تصویر: 202685_850.jpg]

شبه نظامیان هاگانا - هسته اصلی ارتش غاصب اسرائیل مأمور تخریب و تصرف خانه ها و زمین های فلسطینیان بودند

رژیم کودک کش اسرائیل تا به امروز در معرفی شخصیت های منفور و پلید به جهان، گوی سبقت را حتی از کشورهای بنیانگذار خود نیز ربوده و تا کنون برنده رقابت جنایت و توهین به انسانیت و حقوق انسانی بوده است.


ادامه نوشته

السلام الیک

[تصویر: 13910502000576_PhotoL.jpg]

اين سبک شکنجه، شکنجه خاموش ناميده می‌شود{{{ساخت کره شمالی}}}

زندانی بدون دیوار
بعد از جنگ آمريکا با کره، ژنرال ‌ويليام‌ماير که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمريکا منصوب شد، يکی از پيچيده‌ترين موارد تاريخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار می‌داد.
حدود ١٠٠٠ نفر از نظاميان آمريکايی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بين المللی برخوردار بود. زندان با تعريف متعارف تقريباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور يافت می‌شد. از هيچيک از تکنيک‌های متداول شکنجه استفاده نمی‌شد.

اما بيشترين آمار مرگ زندانيان در اين اردوگاه گزارش شده بود. زندانيان به مرگ طبيعی می‌مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی‌کردند. بسياری از آن‌ها شب می‌خوابيدند و صبح ديگر بيدار نمی‌شدند. آنها‌يی که مانده بودند احترام درجات نظامی را ميان خود رعايت نمی‌کردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ريختند.
دليل اين رويداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ويليام ماير نتيجه تحقيقات خود را به اين شرح ارائه کرد:
"در اين اردوگاه، فقط نامه هايی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانيان رسيده می‌شد. نامه‌های مثبت و اميدبخش تحويل نمی‌شدند.
هر روز از زندانيان می‌خواستند در مقابل جمع، خاطره يکی از مواردی که به دوستان خود خيانت کرده‌اند، يا می‌توانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعريف کنند.
هر کس که جاسوسی ساير زندانيان را می‌کرد، سيگار جايزه می‌گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هيچ نوع تنبيهی نمی‌شد. همه به جاسوسی برای دريافت جايزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند."

تحقيقات نشان داد که اين سه تکنيک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
با دريافت خبرهای منتخب (فقط منفی) اميد از بين می‌رفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانيان تخريب می‌شد و خود را انسانی پست می يافتند.
با تعريف خيانت‌ها، اعتبار آن‌ها نزد هم‌گروهی‌ها از بين می‌رفت.
و اين هر سه برای پايان يافتن انگيزه زندگی، و مرگ‌های خاموش کافی بود.

اين سبک شکنجه، شکنجه خاموش ناميده می‌شود.

[تصویر: israel2.jpg]

پشت پرده بزرگداشت هلوكاست

صهيونيستى معتقد است كه درس بزرگ هولوكاست اين است كه يهوديان »بايد همواره هوشيار باشند و به كسى جز يهوديان اعتماد نكنند. يهوديان فقط مى‏توانند برخودشان تكيه كنند. او مى‏افزايد، جوانان يهودى موظفند كه اين درس را به ارث بگذارند و خاطره‏ها و داستان‏هاى آن را حفظ كنند تا اهميت و ارزش وجود دولت يهود محفوظ بماند. 

انیشتین راه فرار صهیونیستها7{{{حتما مطالعه کنید}}}

با تاخیر چند روزه ای که بین قسمت پنجم و شش به وجود آمد بنده را 
مجاب به تحقیق بیشتر کرد تا این که به این نامه که بین انیشتین و رزولت 
نگاشته شده رسیدم.این نامه اولین نامه ی بین انیشتین و رزولت است که بعد ها
اسباب عملیات منهتن را فراهم نمود و تنها دلیل این کار نیز همین نامه بوده
است!

متن نامه را از سایت NewScientist پیدا کردیم و توی یه وبلاگ هم توی این
سرچ ها دیدیم ولی ترجمه اش خوب نبود و مجبور شدیم خودمون ترجمه اش کنیم!

متن نامه به شرح زیر است:

برخی از دستاوردهای اخیر دو دوستم فرمی و اسزیلاد به صورت دست نوشته 
برای من ابلاغ شده است که از آن انتظار می رود ، بتوان ازعنصر اورانیوم 
منبع انرژی مهم و جدیدی را در آینده به وجود آورد . جنبه های بخصوصی از این
دستاوردها و وضعیت پیش رو به وجود آمده است که خواستار هوشیاری و در صورت 
لزوم اقدام فوری در دولت را جویا می شود . بر این معتقدم و وظیفه من حکم 
میکند ، جنابعالی را متوجه حقایق و توصیه های زیر بنمایم : در طول چهار ماه
گذشته احتمال پایه گذاری کار ژولیت در فرانسه و همچنین با اقدامات فرمی و 
اسزیلاد برای امریکا این اقدام رقم خواهد خورد به ساخت و راه اندازی زنجیره
ای هسته ای از توده های بزرگ اورانیوم که از فرآورده ای از مقادیر زیادی 
از رادیوم جدید و عناصر مشابه تولید می شود .

در حال حاضر و با توجه به دانش پیش رو به طور قطع در آینده نزدیک مهیا 
خواهد شد . پدیده مذکور منجر به ساخت بمب اتمی خواهد شد . و قابل تصور 
خواهد بود اگر چه مقدار آن بسیار کمتر از بمب های در دست می باشد اما نسل 
جدید از سلاح را فرا خواهد خواند .یک بمب منفرد از این سری که توسط قایق 
حمل بشود منجر به از بین بردن کل بندر و حتی تا شعاع ها خارج از محیط هدف 
گذاری شده را امکان پذیر خواهد کرد .

به هر حال چنین بمبی برای حمل و انتقال از طریق هوا بیش از حد سنگین 
خواهد بود . ایالات متحده سنگ معدن اورانیوم نسبتا ضعیفی را دارا می باشد .
برخی از سنگ معدن های حاوی اورانیوم در کانادا و چکسلواکی سابق موجود است 
در حالیکه مهمترین منبع اورانیوم دربلژیکی کنگو یافت می شود . از دید وضعیت
کنونی شما باید ارتباط و تماس بیشتری بین دولت و فیزیکدانان دانشمند که 
روی این واکنش های هسته ای در امریکا فعالیت میکنند برقرار کنید . یکی از 
راه های ممکن برای ارتباط پیش رو منصوب کردن شخصی در خدمت رسمی شما که 
اعتماد بالایی به آن دارید می باشد . کار وی به شرح زیر رقم خواهد خورد.

الف : برای ارتباط بیشتر دولت از آگاه شدن در توسعه پیش رو و همچنین پی 
گیری توصیه ها و اقدامات از طرف دولت . توجه به خصوص در مورد مساله امنیت 
در قبال عرضه سنگ معدن اورانیوم از خارج به داخل ایالات متحده!

ب :سرعت بخشیدن آزمایشات تجربی که اکنون با توجه به محدودیت های مالی که
فقط از طرف دانشگاه حمایت میشویم ، تامین بودجه لازم ، افرادی که مایل به 
همکاری در آزمایشات صنعتی هستند و یا تمایل به مشارکت مالی دارند به صورت 
خصوصی و امنیتی لحاظ شود .

به من اطلاع داده اند که آلمان در واقع فروش اورانیوم را از معدن های 
چکوسلواکی متوقف کرده است به این دلیل باید سریعا اقدام به عمل بیاوریم .



با احترام آلبرت آنیشتین



این اولین دلیل شروع این تحقیق است …

انشالله ادامه دارد …
کاری از کمیسیون مطالعات استراتژیک و علوم پایه جنبش منتظران مبارز

انیشتین راه فرار صهیونیستها6{{{حتما مطالعه کنید}}}

بحث در رابطه با زندگی شخصی فردی که هر کس به یک نقل قول از آن رسیده است و در خیال خود یک تجسم از ان شخص دارد ، سخت است.آلبرت انیشتین نیز در این دسته افراد قرار دارد.فردی که سبب شاهکار علمی خود به شهرتی دست نیافتنی رسید و اوج قدرت و بسط استعدادش زمانی هیودا شد که اکثر افراد صاحب نظر به این اتفاق نظر رسیدند که نظریات وی برای هر کسی قابل درک نیست.اخلاقیات و عادات خاص وی باعث شوخ طبعیش شده بود.زندگی در شرایط خاص ، فرار از آلمان و پناهندگی در امریکا ، یکی از شکاف دهنده های اتم و یکی از سنگین ترین وزنه ی ساخت یک دولت یهودی در اسرائل منحوس!
کمتر کسی به این توجه می کند که چرا فردی به چنین محبوبیتی در بین عوام دست پیدا نکرده است آن هم از بین اهل علم؟ انیشتین به لطف دستان پشت پرده که مکررا هم دیده شده یهودیان هستند ، به خاطر شکاف اتم و پرده کشیدن بر این کشف نامیمون سعی در محبوب نمودن کاسف آن به کمک ترفند های خود کردند.تاریخ مملو از این گونه رفتارهاست ، گالیله استاد اعظم دیر صهیون و روشن ضمیران ، داوینچی استاد اعظم دیر صهیون ، نیوتن و … که همه و همه به هر نحو راهی برای پیشرفت دیر صهیون و اسرائیل نوین برداشته اند (این که گفته می شود این افراد هم برای اسرائیل خدماتی انجام داده اند با توجه به تصمیم گودفروا دو بوالون برای تاسیس انجمن اخوت در سال ۱۰۹۹ در اورشلیم برای کشف گنجینه های خانوادگی خود و ساخت معبد هیکل اول یا همون سلیمان ، نشان دهنده ی برنامه ریزی هزار ساله برای ساخت یک اسرائیل است پس عجیب نیست که این افراد سرشناس قدمی برای این هدف برداشته باشند)!
این که جدیدا سعی در نشان دادن یک چهره ی اسلام دوستی از فوتبالیست های مطرح جهان در رسانه های گوناگون می شود ، این که هر از گاهی شاهد انتشار این گونه اخبار هستیم که فلانی مسلمان شد ، فلان بازیکن در بین خانواده ی مسلمان فلان کشور شب خوبی گذروند و از این دست خبر های کذب که با کمی توجه و پیگیری می توان یا به تصاویر اصلی که نشان می دهند با ترفند های فتوشاپ تصویر دلخواه خود را برای این حجمه ی رسانه ای ساخته اند پیدا کرد یا به اصل موضوع و بعد از زلزله ی آذربایجان گفته شد یکی از بازیگران زن به همراه شوهر بازیگر خود به ایران سفر کرده است برای کمک به زلزله زدگان که بعدها کذب بودن خبر افشا شد.این گونه اخبار به طور کلی زمانی انتشار پیدا می کنند که گردانندگان بازار اطلاع رسانی هدفمند احساس کنند که ذهن مردم از توری که برایشان پهن کرده اند در حال جدا شدن است مثلا زمانی که مردم از تب و تاب فوتبال خارج می شوند شاهد مشرف شدن یک بازیکن مطرح به اسلام می شویم و از این دست اخبار!
و اما انیشتین به چه دلیل با این گونه ترفند ها محبوبیت به دست آورد؟
پیشرفت روز افزون علمی و اقتصادی حکومت دیکتاتوری نازی باعث می شد تا یک جنگ روانی نیز در کنار جنگ فیزیکی آغاز شود.ترفند های گوناگونی نیز زده شد ، اگر دقت کنید هر از گاهی اخباری مبنی بر تصمیمات و زندگی افرادی معدود انتشار می یابد.یکی از این افراد انیشتین است.مدت ها پیش که تب و تاب وی خوابیده بود و رو به فراموشی می گذاشت شایعه ی شیعه شدن وی منتشر شد.مدتی بعد نیز یک شایعه جدید تا با این ترفند عده ای که لازم است در ذهن مردم ملکه شوند جایشان ثابت بماند و بر تخت محبوبیت خود محکم تر تکیه زنند.
یهودیان به هر شکلی شده می خواهند به بشریت و اسلام ضربه بزنند.این که انیشتین مسلمان شده یا شیعه به صورت عادی اتفاقی مبارک است ولی این که بعد از تاریخ نامه اش به مراجع ایران و پس از انتشار اخبار تشرفش به دین مبین اسلام در حراج های زنان هرزه در لاس وگاس حاضر شود ، خود یک ضربه ی بزرگ به ذهنیت عمومی است.
بر فرض محال نیز وی به دین مبین اسلام مشرف شده باشد ، آن وقت یهود که صاحب رسانه های جهان است اجازه ی ادامه ی محبوب کردن اینشتین را می داد؟
مسلما این نیز یک بازی و یک سناریو از قبل برنامه ریزی شده بوده برای دور کردن ذهن عده ای از واقعیت ها!
اما بپردازیم به دوران مدرسه ی انیشتین:
انیشتین در سال ۱۸۸۶ تحصیل خود را در مدرسه ای در مونیخ آغاز کرد.وی در کنار تحصیل از شش سالگی تا سیزده سالگی به یادگیری ویالون و آموزش های مذهبی دین جهود در منزل خود می پرداخت.در پانزده سالگی به لیتپولد رفته و آموزش های مذهبی را در مدرسه فراگرفت.در سال ۱۸۹۵ در آزمون ورودی ETH زوریخ مردود شد.درس سال ۱۹۸۶ تابیعت آلمانی خود را ترگ گفته و تا سال ها وطن خاصی برای اقامت خود انتخاب نکرد.این رفتار در بین اکثر یهودیان مشترک است زیرا به خیال خود همه جا سرای آن هاست.با این که سال ها در سوئیس اقامت داشت ولی برای تابیعت آن نیز اقدامی نکرد و در نهایت در سال ۱۹۰۱ تابیعت سوئیس را کسب نمود.همزمان با پذیرفته نشدن در آزمون ETH زوریخ منتظر شد تا به مدرسه ای دیگر در آرائو برود تا از این راه بتواند در ETH تحصیل نماید. انیشتین بعد ها در مورد این اتفاقات این چنین می گوید:
«اگر من شانس خوبی داشتم تا در آزمون قبول شوم ، من به زوریخ می رفتم ، من آنجا به مدت 4 سال ماندم تا ریاضیات و فیزیک را مطالعه کنم. من تصور میکنم خودم معلم بشوم در رشته ای از شاخه ی علوم طبیعی ، و در قسمت تئوریک آن . این ها علتی است که منجر به این تصمیم در من شد ، علاوه بر آن تمایل من به تفکرات ریاضیات و تفکرات تئوریک و فقدان تصور و فقدان توانایی های کاربردی(عملیاتی) مرا به این امر واداشت .»
فقدان تصور و فقدان توانایی های کاربردی :
این که در این قسمت خود به این نکته اشاره کرده و ما نیز در قسمت های قبل با توجه به اختلال سندروم آسپرگر این نکات را عادی دانستیم خود گواهی برای یک سری گفته های ماست.همانطور که بعد ها هم اشاره می کند که تخیل و تصور من ضعیف بوده و یکی از نقاط ضعفم همین است و این که اساس تئوری های خود را تخیلات خود می داند و این که در تصورات خود به آزمایشات خود می پرداخته به خودی خود باعث می شود یکسری تناقضات در گفته هایش پدید آید.
در مورد این دست گفته های انیشتین بیشتر بحث خواهیم کرد …
در ادامه به دانشگاه وی می پردازیم 

انیشتین راه فرار صهیونیستها5{{{حتما مطالعه کنید}}}

در این قسمت نکات پایانی در باب آسپرگر بودن آلبرت انیشتین را بیان خواهیم نمود و در نهایت به سیر رشدی وی خواهیم پرداخت.
مواردی که در انیشتین دیده شده و تایید می کند که وی یک سندروم آسپرگر بوده به شرح زیر است:
وی لباس کهنه و قدیمی خود را زیاد می پوشیده و این به خاطر ساده زیستی و کم خرج بودن وی نبوده زیرا در زمان اشتغالش در اداره ی ثبت اختراعات در سوئيس نیز با یک دمپایی راحتی سبز به محل کار خود می رفته.این نشان می دهد که انیشتین اختلال حسی داشته و به خاطر همین بوده که لباس های کهنه ی نخی می پوشیده چون زمانی که به لباسی عادت می کرده و یا لباسی را می یافته که اعصاب وی را آزار ندهند دیگر از آن دست بر نمی داشته و ما به وفور نیز به این نکته رسیده ایم که وی جوراب نمی پوشیده دلیلش هم این است که برآمدگی جلوی جواب اعصاب پای وی را آزار می دادند.یکی از نکات دیگر در رابطه با اختلال حسی وی ، شانه نکردن و اصلاح نکردن موهای خود است که نشان می دهد در قسمت سر خود نیز اختلال حسی داشته و به همین خاطر بوده که به شانه یا اصلاح کردن موهای خود حساسیت نشان می داده است زیرا برایش به شدت زجر آور بوده.
حال بپردازیم به توضیح مختصر اختلال حسی :
افراد آسپرگر از انواع اختلالات در حس های هفتگانه رنج می برند یکی از آن ها اختلال در حسی است.این اختلال به دو دسته تقسیم می شود :

ادامه نوشته

انیشتین راه فرار صهیونیستها4{{{حتما مطالعه کنید}}}

حال بپردازیم به برطرف کردن نقاط ضعف مقاله ی پیش رو !
هر مقاله ای نکاتی دارند که می توانند باعث دردسر شوند و به خودی خود اسباب بی اعتباری آن را فراهم کنند ، حال ما این اسباب را با توجیه های منطقی از ریشه قطع خواهیم نمود. ادعاهایی وجود دارد که به مرور با آن ها مواجه خواهید شد و جواب خواهید گرفت.مانند:
  • ادعا : انیشتین مهارتهای اجتماعی خوبی داشت .
  • پاسخ به این ادعا: مردم ادعا داشتند که انیشتین مهارت های اجتماعی خوبی داشت . به هرحال ، طبق آنچه من در قسمت های قبل هم گفتم ، او حتی نمیتوانست در بزرگسالی به وضع خودش رسیدگی داشته باشد که این نشان دهنده ی مهارتهای اجتماعی خوب نیست . من خودم ممکن است بعضی از انواع مهارت های اجتماعی را خوب انجام دهم این معمولا بسته به کسی که من با او در تعامل هستم و چگونگی تعامل ما دارد . اگر من در گروهی از افراد باشم که مرا خوب میدانند و یا گروه روی چیزهایی کار می کنند که من در آن خوب هستم ( مثل پروژه ی ریاضیات و یا کامپیوتر ) این برای من راحت است تا با آنها تعامل داشته باشم و نرمال به نظر برسم . این به نظر می رسد منطقی باشد که انیشتین شاید در بعضی موقعیتهای اجتماعی خاص بهتر از بقیه رفتار می کرده است . به هرحال سخت است که بگوییم اینشتین دارای مهارتهای اجتماعی عالی بوده از آن جایی که مردمی که این ادعا را داشته اند مهارت های اجتماعی خوب را نمی دانند . (من تنها تعمیم دادن را شنیده ام .)
  • ادعا : آلبرت توانایی تفکر انتزاعی بسیار بالایی داشت :
  • پاسخ : من میتوانم بعضی موضوعات انتزاعی را درک کنم ( مانند ریاضیات انتزاعی ) و تفکر انتزاعی انیشتین نیز در حوزه ی فیزیک انتزاعی بود . توانایی من در تفکردر عکس ها به من کمک می کند موضوعات انتزاعی را درک کنم ( من میدانم آلبرت یک فرد با تفکر بصری یا تجسمی بود ) . به هر حال ، من مشکلات زیادی را در ارتباط با موضوعات انتزاعی دارم . من اعتقاد دارم که این افسانه است که مردم اوتیستیک و آسپرگر نمی توانند موضوعات انتزاعی را درک کنند ( واقعا هم افسانه ای مسخره است ) و اینکه این تنها به این خاطر باور شده که علت این است که افراد اوتیسم مشکلات زیادی در ارتباط با دانش موضوعات انتزاعی دارند .
  • ادعا : آیا آلبرت در سن کمی صحبت کردن را یاد گرفت ؟
  • پاسخ : رنج سنی ( محدوده سنی ) که من شنیده ام که اینشتین آموخت تا صحبت کند در محدوده ی 2 تا 9 سالگی بود بهر حال 4 سالگی بیشتر شایع است . بیشتر معروف است که او دیر شروع به صحبت کرده است . من نمیتونم چیز خاصی بگویم اما پی برده ام که خواهر او گفته که او زمانی که دو و نیم ساله بوده صحبت میکرده است و خود انیتشین گفته که زمانی که او شروع به صحبت کرده مشخص نبوده اما این موضوع قبل از 3 سالگی اش نبوده است ( که با آنچه خواهرش گفت در تناقض است ) علت آنکه سنین متفاوت گفته شده شاید به خاطر منابع مختلفی است که احتمال زیاد بر رشد مهارت های زبانی متفاوت بعنوان ” سنی که او یاد گرفت صحبت کند ” بر می گردد . یعنی برای مثال سن شروع صحبت را منبعی ممکن است زمانی بداند که او یاد گرفت که کلمه بگوید اما منبعی دیگر سنی که او یاد گرفت جمله بسازد .
حال به درستی می توانیم به جواب های بی طرفانه ی مناسبی برسیم و این به اعتبار گفته های ما اضافه خواهد کرد.
انشالله ادامه دارد …

انیشتین راه فرار صهیونیستها3{{{حتما مطالعه کنید}}}

قسمت سوم تحقیق را با یک توضیح مختصر از دو قسمت قبلی شروع می کنیم.هدف این تحقیق اشاره و معرفی چهره ای است که یهود و در راس آن ها صهیونیست ها از آن به عنوان بزرگترین دانشمند هزاره استفاده کرده و به عنوان یک نردبان برای رسیدن به مقاصد خود بهره جستند.
در اول مقاله یک اشاره مختصر و مفید به پدربزرگ و پدر آلبرت انیشتین کرده و اطلاعاتی که در مقالات و اسناد گوناگون علمی دنیا یافتیم را ارائه کردیم (کم بودنش در رابطه با این دو شخصیت به خاطر مخفی کاری و مهم نبودن این دو نفر بوده است ، ما تقصیری نداریم. گشتیم ولی چیزی نبود) تا جایی پیش رفت که ما به تازگی به این مطالب پی بردیم که از اعضای خانواده ی انیشتین عده ای مبتلا به اختلال اوتیسم یا اوتیستیک بودند ، بنابراین عجیب نیست که در بین این خانواده با این پیشینه ی پزشکی کودکی مبتلا به آسپرگر باشد.
ولی دلیل این که این مقوله را پیش کشیدیم چیست؟
به جواب این سوال در ادامه دست خواهیم یافت … دلیل کلی این مقاله بیان واقعیت ها از ناگفته های شخصیت و زندگی آلبرت انیشتین است و این که شایعاتی مبنی بر شیعه شدن وی را تکذیب نماییم با استناد به گفته ها و اعمال شخصی خودش!
همیشه دروغ و جعل عناوین گوناگون علمی و … در بین صهیون ها موج می زند تا حدی که دولتی نامشروع را به نام اسرائیل جا زده و آزادی ملتی را به یغما برده اند.آنان که خود سرزمینی ندارند بر روی سرزمین دیگران نام می نهند و خود را مالک آن بلاد می دانند.
چیزی که برای ما روشن است ، استفاده ی ابزاری از نام انیشتین به عنوان یک نخبه و خدای فیزیک نوین در بین یهودیان است که باعث پیشرفت دو چندان صهیونیست ها در فلسطین اشغالی شد و این خود تازه اول راه بود برای آلبرت معروف!
اما چگونه اثبات کنیم که وی آسپرگر بوده است؟
  • او تا وقتی 4 ساله شد صحبت نمیکرد و تا وقتی 8 یا 9 ساله شد نمیتوانست صحبتی روان داشته باشد .
  • او در مدرسه ضعیف بود و فردی خیال پرداز بود .
  • در کودکی کج خلق بود و خودش را بخوبی نمیتوانست نشان دهد.
  • هنگامی که کودک بود حتی پدر ومادرش او را عقب مانده می خواندند .
  • بسیاری افراد در خانواده او اوتیستیک بوده اند.
  • مغز فرد اوتیستیک دارای بخش مخ بزرگتر از نرمال است و مخچه ی او کوچکتر از نرمال است. کالبدشکافی مغز انیشتین نشان داد که مخ او حقیقتا بزرگ تر از نرمال است مثل افراد اوتیستیک اما در مورد سایز مخچه ی او هنوز اطلاعاتی آشکار نکرده اند.
  • حتی در بزرگسالی آلبرت نسبت به وضعیت خود رسیدگی نداشت .
  • او هیچ گاه یاد نگرفت رانندگی کند .
  • او یک فرد با تفکر دیداری (بصری ) بود .

اینان خود به خود آغاز شک و شبهه های علمی عده ای در رابطه با اختلال انیشتین بود و آغاز راهی که می تواند گواهی بر اشتباهی چند ده ساله و دروغی بزرگ باشد.
از تفکر دیداری سخن به میان آمد ، حال اجازه دهید یک توضیح مختصر در این رابطه تقدیم حضور کنیم:

تفکر دیداری (تجسمی ) :

ما در نوعی از تفکر خود با زبان کلمات و مفاهیم سروکار داریم به عبارتی با کنار هم قرار دادن کلمات و عبارات در ذهن فکر می‌کنیم. در واقع یک نوع تکلم که به صورت ذهنی انجام می‌دهیم ولی جملات را به زبان نمی‌آوریم. در کنار این شیوه تفکر ، تفکر تجسمی یا دیداری قرار می‌گیرد. که در این تفکر ما از عبارات و جملات و شیوه‌های زبانی برای تفکر استفاده نمی‌کنیم. بلکه تصاویر و صورتهای ذهنی هستند که در ذهن ما نقش می‌بندند و به ما کمک می‌کنند در ارتباط با موضوع مورد نظر فکر کنیم.

به عنوان مثال از شما خواسته می‌شود ویژگی های ظاهری معلم خود را توضیح دهید. برای اینکار شما چهره او را در ذهن خود مجسم می‌کنید به ویژگی های او توجه می‌کنید و سپس آنها را توضیح می‌دهید. در واقع در طول وارسی ویژگی های ظاهری او در ذهنتان ، شما مشغول تفکر تجسمی بوده‌اید. علاوه بر این شما می‌توانید تغییراتی روی این تصاویر ایجاد کنید و مجددا آنها را در ذهن خود وارسی کنید. مثلا تفکر در مورد اینکه اگر شما یک لباس نظامی به تن کنید چه شکلی می‌شوید. با این تفکر شما خود را در لباس نظامی و در ذهن خود تصور می‌کنید و آن تصویر را وارسی می‌کنید.

تفکر تجسمی پیچیده

دوست خود را تصور کنید که در سن هفتاد سالگی است، چهره او چه تغییراتی پیدا کرده است؟ کودکی پیر مرد همسایه را در ذهن مجسم کنید، حالت صورت او چگونه بوده است؟ یک خانه روستایی را تصور کنید. آبشار نیاگارا را در وسط خانه مجسم کنید. همه اینها مثال هایی از تفکر تجسمی هستند اما معمولا و همیشه تفکر تجسمی اینقدر ساده و ثابت نیستند. همه تصوراتی که شما در این نمونه‌ها داشتید تصاویری ساده و ثابت بودند.

تفکر تجسمی ممکن است پیچیده‌تر از این نیز اتفاق بیافتد. مثلا زمانی که شما می‌خواهید در ذهن خود تغییراتی در نقشه ساختمانی محل سکونت خود اعمال کنید. به صورت تجسمی تصویر محل سکونت فعلی را به تصویری که مورد نظر شماست تغییر می‌دهید. اجزا را بررسی می کنید و تغییرات لازم را می‌دهید. یا فرض کنید وقتی می‌خواهید مسیر حرکت خود را از محل فعلی خود تا مقصد خود در آن سوی شهر معین کنید. زمانی که در ذهن خود خیابانهای طول مسیر خود را تجسم می‌کنید تفکر تجسمی شما پیچیده‌تر از زمانی است که چهره معلم خود را در ذهن وارسی می‌کنید.
تفاوتهای فردی در تفکر تجسمی
معمولا تصاویری که ما در ذهن خود ایجاد می‌کنیم تصاویری چندان روشن و واضح نیستند. در طول تفکر تجسمی شاید تصورات مورد استفاده به اندازه واقعیت روشن و واضح نباشند و حتی گنگ باشند. اما برخی افراد وجود دارند که تصورات بسیار روشنی در ذهن خود می‌توانند داشته باشند. بطوری که با حفظ یک تصویر در ذهن خود می‌توانند تغییرات واضح تری روی آن اعمال کنند، اجزای آن را به دقت وارسی کنند و پاسخهای مفیدی درباره تصویر ارائه کنند. هر چند این پدیده با عنوان تصویر سازی ذهنی روشن بیشتر در مباحث مربوط به حافظه مربوط می‌شود. اما از آنجا که اندوخته‌های تصویری در فرآیند تفکر تجسمی اهمیت دارند در بحث تفکر تجسمی نیز حائز اهمیت هستند. این پدیده بسیار نادر است.
مطالعات انجام شده با کودکان نشان می‌دهند که تصاویر ذهنی دیداری که جزئیات روشن داشته باشند و بیش از نیم دقیقه پایدار بمانند تنها در 5 درصد کودکان دیده می‌شود. شواهد موجود حاکی از این است که پس از سنین نوجوانی تعداد افرادی که از چنین استعدادی برخوردارند حتی از رقم شده نیز کمتر است. هر چند تعداد افرادی که دارای قدرت تصویر سازی ذهنی روشن هستند بسیار نادر است. اما اغلب افراد و به عبارتی کلیه افراد از تفکر تجسمی استفاده می‌کنند که با فعالیتهای روزمره زندگی ، اهداف ، برنامه‌ها و فعالیتهای آنها ارتباط نزدیک دارد.

کاربرد تفکر تجسمی
مطالب زیادی ارائه شده است که حکایت از این دارد که هنرمندان و نویسندگان شاهکارهای خود را معمولا با کاربرد تفکر تجسمی خلق کرده‌اند. هر چند شواهدی که این مطالب را مورد تائید قرار دهد در دسترس نیست. اما به هر حال روشن است که نقاش تصویر دلخواه خود را برای طراحی ابتدا در ذهن خود مجسم می‌کند، یک نویسنده وقایع داستان خود در ذهن مجسم می‌کند و ویژگی شخصیت ها را بر اساس تصاویر ذهنی که خلق می‌کند توصیف می‌کند. جالب اینجاست که تفکر تجسمی در رشته‌هایی مثل ریاضیات و فیزیک نیز کارآمدی داشته است.
برای مثال انیشتین گفته است وی بندرت در قالب کلمات می‌اندیشید بلکه به جای آن مفاهیم نظری خود را کم و بیش به شکل صورتهای روشنی که به دلخواه قابل بازآفرینی و هم‌آمیزی بودند و شکل می‌داد در این مورد مشهورترین مورد از رشته شیمی می‌توان فردریک کوله را نام برد که می‌خواست ساختمان مولکولی بنزن را مشخص کند. شبی در خواب دید که یک پیکری بیجان و مار گونه ناگهان به خود پیچیده و به صورت یک حلقه بسته در‌آمد دم خود را نیش زد. معلوم شد که ساختمان بنزن چیزی شبیه مار است. یک صورت ذهنی برخاسته از رویا راه حل مهم را بدست آورد. در میان نویسندگان نیز به عنوان یک نمونه جون دیدئون داستان نویس مشهور می‌‌گوید که داستانهایش از صورتهای ذهنی دیداری بر می‌خیزند.

با این گفته ها ما یک پیش زمینه ای برای بیان یکسری اخلاقیات و عادات انیشتین ساخته ایم تا این موضوع را بیان کنیم که چگونه می توانیم اثبات کنیم که انیشتین یک فرد آسپرگر بوده است … در ادامه ی این مقاله شما خواهید فهمید که وی چگونه اسباب استفاده برای پیشرفت اسرائیل نوین شده است!