بدحجابی روزنه ی شکست (مقدمه)
دشمن نیز به این موضوع واقف بود که این طرح ها برای اجرا در قسمت هایی با مخالفت و مقابله مردم مواجه می شود و برایشان دل سرد کننده نبود که این فرهنگ تنها در دربار قاجار و محافل نزدیک شاه نفوذ نماید زیرا این موضوع را می دانستند که سیاست گذاران و تعین کنندگان امور کشور و تاثیر گذاران در فرهنگ مردم همین روشنفکران غرب زده و نزدیکان شاه هستند پس در اولین قدم با دریافت شکست از مردم ، نفوذ فرهنگی خورد را در بین خواص و درباریان ترویج دادند و فرهنگ نامیمون خود را به افراد روشنفکر معرفی کردند.
پس از این قضایا بود که موضوع سفرهای خارجی بازرگانان و تحصیل در اروپا همه گیر شد. پس با کمی دقت ، دول اروپایی با یک سفر شاهنشاهی ایران به کشور های اروپایی هم باعث سفرهای بیشتر خانواده ها و جوانان ایرانی را برای زندگی و تحصیل شدند و هم سفر تاجران و سیاستمداران ایرانی را !
پس با این کار جوانان تحصیل کرده ی آینده ، با فرهنگ مدرن غربی آموزش می دیدند و با قبول همان فرهنگ زندگی می کردند و هم سیاستمداران و تاجران با نفوذی سعی در پیاده سازی این فرهنگ حتی در شعاع میدانی کم می کردند.
با این ترفند حساب شده یک طرح کوتاه مدت برای پیاده سازی فرهنگ غربی با کمک تاجران و سیاستمداران پایه ریزی شد و یک طرح بلند مدت برای آغاز آموزش در نظام آموزشی ایران به کمک همان جوانانی که به سبب مزه کردن فرهنگ غربی و نظام اجتماعی اروپا تا پایان دوره ی تحصیلی و دانشگاه در آنجا مانده و حال به عنوان فارغ التحصیل و یک روشنفکر فرنگ رفته وارد ایران می شدند.
اگر دقت کنید این طرح ها بیشتر در زمان رضاخان به بار نشست بنابراین ما نیز اساس تحقیقی خود را از آن زمان آغاز می کنیم ولی لازم است توضیحاتی در این باب و قبل از اموری که انجام داد بیان شود.
ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۶ به روسیه سفر می کند و ضمن دیدار از نقاط تماشایی مسکو به تئاتر کارولین می رود.در این تئاتر زنان با دامن های کوتاه نقش آفرینی می کردند که توجه ناصرالدین را جلب می کند و ناصرالدین شاه پس از بازگشت به ایران دستور می دهد زنان حرم سرایش این مدل لباس را که برایش تازگی داشت را بپوشند.زنان نیز به دستور شاه عمل کرده و دامن های خود را کوتاه کردند.با این که پس از پایان سلطنت ناصرالدین شاه زنان از این نوع پوشش دست کشیدند ولی همین مدت چند ساله باعث شد تا یک تغییراتی در لباس زنان جامعه ایجاد شود.
تا پایان دوره ی قاجار هیچ تغییر همگانی دیده نشد و دامنه وسیع تغییرات را ما از زمان آغاز سلطنت پهلوی شاهدیم که به سبب آغاز تغییرات در راستای مدرنیسم ، سیل وسیعی از ترفندها زده شد.بنابراین عجیب نیست که بگوییم تا زمان رضاخان هیچ تصویری وجود ندارد که در آن زنا ایرانی سرشان برهنه باشد.
طیف اصلی غرب زدگی در دوران فتحعلی شاه در قالب تغییر در پوشش مردان آغاز شد.فرانسه در جهت این تغییر پیشگام بود و به سبب رفت و آمدهای زیاد هیئت این کشور در دربار و نفوذی که به خاطر قدرت نظامی و دیپلماتیک کسب کرده بودند سعی در جذب تفکرات درباریان و مردم بر آمدند.روند پیگیری و پیشبرد تغییر فرهنگی توسط فرانسه با ارسال چند خیاط به دربار ایران ادامه یافت.تغییرات ناگهانی و کلی در روال فرهنگی یک جامعه همیشه باعث مواجه شدن با خواست مردم است و این شکست ها در زمان کشف حجاب در دوران رضاخان باعث عبرت گرفتن دشمن و طراحی برنامه های موفق برای تزریق گام به گام خواسته های خود در ذهن مردم شد.
اگر دقت کنید دربار در هر دوره به خاطر قدرتمند شدن کشوری سعی در مانند سازی خود به آن کشور می کند بنابراین اگر ما در این دوران ببینیم که می خواهند شبیه فرانسه شوند و بعد از مدتی شبیه انگلستان و در زمان محمدرضا شاه شبیه امریکا به سبب تلقینات و تعاریفی است که با کمک قدرت تبلیغاتی در بین مردم پخش کرده اند.
اگر جوانان ما در حال حاضر لباس های گوناگون می پوشند و یا مدگرا هستند دلیلش مشاهده ی افرادی در فیلم های خانگی است که در هر سکانس یک شکل لباس می پوشند یا این که الان جوانان سودای امریکایی شدن دارند به خاطر همان فیلم های مختلف از درام تا جنگی است که ناخودآگاه جوان را شیفته ی امریکایی شدن می کند پس این روند یک روند همیشگی در تاریخ است.
در زمان فتحعلی شاه تعدادی از دانشجویان ایرانی برای تحصیل به اروپا اعزام شدند.در اولین مرحله ی این روند که برای پیشرفت ایران پایه گذاری شده بود ، یک پزشک و یک نقاش فرستاده شد که در این سفر ، پزشک فوت کرد و نقاش به نام افشار برگشت.بعد از این دو نفر و در سری دوم ، پنج نفر اعزام شدند که بعد از بازگشتشان به راحتی می توان به تغییر دیدگاهشان در قبال امور پی برد.این پنج نفر مجذوب قوانین و پیشرفت و نظام اجتماعی غرب شده بودند.
اعتماد السلطنه ، آجودان باشی ، خسرو میرزا و میرزا صالح شیرازی از بین این پنج نفر بودند.این افراد پس از بازگشت طلایه دار ایجاد دولت مشروطه در ایران شدند و انگلستان را «ولایت آزادی» و رژیم مشروطه را بهترین رژیم برای ترقی و پیشرفت معرفی کردند.میرزا صالح شیرازی که جز فراماسون های لژ بزرگ بریتانیا محسوب می شد مامور «همانند سازی» فرهنگ و رژیم بریتانیا در ایران شد.
این برنامه با شروع به کار ملکم خان ، جانی دوباره گرفت و وی بسان رهبر روشنفکر در بین توده ی مردم وظیفه ی ترویج فرهنگ غربی و ایجاد یک شکاف در بین عقاید مردم را آغاز نمود.
در مورد ملکم خان که از کودکی به غرب رفته بود، کافی است بدانیم که طبق اسناد تاریخی در زمان فتحعلی شاه سه جاسوس کهنه کار انگلیس (سرهارد فورد جونز، جیمز موریه و جی فریزر) با ماموریت تشکیل لژهای فراماسونری به ایران اعزام شدند و هسته های اولیه لژ را تشکیل دادند. این هسته ها، بعدها با تلاش میرزا ملکم خان به تشکیل لژ فراماسونری در سال 1268 ه . ش منجر شد. و از این مقطع وی مبارزه با مذهب را آغاز کرد.
این عده متوجه شدند که تنها از طریق استحاله دینی و خلق فرهنگ غربی موفق به اجرای اهداف خود خواهند شد.
به عقیده او « در اخذ اصول تمدن جدید و مبانی ترقی عقلی و فکری، حق نداریم در صدد اختراع باشیم، بلکه باید از فرنگی سرمشق بگیریم و در جمیع صنایع محتاج سرمشق بوده و هستیم.»
«چنین دانستم که تغییر ایران به صورت اروپا کوشش بی فایده ای است. از این رو فکر ترقی مادی را در لفافه دین عرضه داشتم … در محفل خصوصی از لزوم پیرایشگری اسلام سخنی راندم …» با این دیدگاه ترجمه و تحمیل مبانی فکری غرب مانند آزادی همه جانبه، دمکراسی، مشروطه، حذف دین از حکومت، ترویج بی مذهبی و تلاش برای ایجاد جامعه ای لائیک، آغاز شد.
میرزا آقا خان کرمانی از دیگر روشنفکران مرعوب این دوره است. میرزا آقا خان، حجاب سنتی زنان را بی مروتی دانسته و می گوید: در «ایران باستان زنان با مردان شریک زندگانی بودند» و می نویسد: «هزار سال است که زنان ایران مانند زنده به گوران تازیان در زیر پرده حجاب و کفن جلباب مستور و در خانه ها چون کور محجوب و مهجور گشته اند. روبندهای زنان نه روزنه تنفس دارد و نه منظره تجسس. عیب دیگر پرده داری و به خانه نشستن این که آنان را از معاشرت و حشر و نشر با مردان مانع شده، از شرکت در تجارت و صنعت و هنرهای ظریف و آموختن دانش و فنون و آداب تمدن و پیدا نمودن قوه معاونت در معیشت و یاد گرفتن اصول تربیت فرزند و اداره منزل یکسره محروم کرده است.»
در آغاز این دوره روشنفکران اهداف ضد دینی خود را آشکار و مبارزه با مظاهر دینی (مخصوصا حجاب و پوشش) را در دستور کار خود قرار می دهند.
دوره ای که به تدریج به دوران مشروطه متصل می شود و شخصیت هایی مانند تقی زاده با کمک نشریات، انجمن های مخفی، سفارت خانه ها و … رهبری آن را عهده دار می شوند. تقی زاده را پدر تئوریک ملی گرایی لائیک و غیر مذهبی ایران می دانند، او می نویسد: وظیفه اول همه وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثناء. به سخن دیگر ایران باید ظاهرا و باطنا و جسما و روحا فرنگی مآب شود و بس.»
براساس این خط مشی ها، باید ارزش های وارداتی غربی (آزادی، دموکراسی و … با نگرش غرب) در این مرحله که هنگامه مشروطه است وارد نظام سیاسی شود و هدف فراماسونری (حکومت بدون دین) تحقق پذیرد. لذا در جبهه تبلیغی در کنار دیگر مظاهر دینی حجاب نیز مورد هجمه قرار می گیرد. «آدمی آزاد و مختار خلق شده و زنان ایران از نوع خود مجزا شده، خود را در هیکل موحش سیاه عزا در آورده، ناامیدانه در زندان تاریک و در زنجیر اسارت روزگار به سر می آورند. این نیست مگر از عوارض تربیت نیافتگی و از ضرر حجاب اما بنگرید به مغرب که زنان حق طلب … چه قسم از خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی می طلبند … و تا چه در جه ای هم به مقصود خویش رسیده اند و آرزو می کنند زنان ایران هم از پرده بیرون آیند و آزاد گردند.»
باید توجه کرد که تا این لحظه افکار و اندیشه های غربی، به خوبی مراکز اندیشه ورزی و نوگرایی ایران را فتح کرده، سفارت ها و فراماسونری ها و انجمن ها تلاش خود را به نتیجه رسانده و آماده اند از فضای مشروطه برای نهادینه کردن تغییرات و رفرم مذهبی در سطح نظام سیاسی بهره گیرند. لذا شاهد آشکار شدن تعارض جبهه غرب گرایان و مذهبیون پیرامون گنجاندن اصول غربی در قانون اساسی مشروطه هستیم که موضوع آزادی از جمله آزادی حجاب جزو آن هاست. سرانجام روشنفکران مخصوصا تقی زاده در این دوره ماده ای به نام «حریت مطلقه » را ارائه می کنند که برخاسته از اندیشه های غرب زده آن هاست و در مقابل مذهبیون و در صدر همه شیخ فضل الله نوری به مبارزه علیه آن پرداخته، اهداف پشت پرده را افشا می کند و برای اولین بار از موضوع « کشف حجاب » تحت عنوان « کشف مخدرات » پرده برمی دارد.
منظور غرب زده ها از قانون، قانون عرفی و مفهوم غربی آن بود، حال آن که مذهبیون و شیخ فضل الله نوری منظور از قانون را شرع اسلام می دانستند، لذا نزاع این دو بر سر اصل آزادی محدود به قانون نبود، بلکه بر سر منظور از قانون (قانون غرب یا قانون اسلام) بود. روشنفکران براساس دیدگاهی که داشتند (قوای مملکت ناشی از ملت است و هیچ عامل دیگر از جمله مذهب، حق دخالت در آن را ندارد)، حاکمیت را به مفهوم غربی آن می دانستند، لذا در عرصه قانونگذاری خود را آزاد از مذهب می دیدند (آزادی در قانونگذاری) همین طور در عقاید نیز قائل به آزادی بودند و آزادی عقیده را به عنوان اصل خدشه ناپذیر ارائه می کردند.
مرحوم شیخ فضل الله با این خواسته مخالفت کرد، چون آزادی مطرح شده در مجلس، منشا دمکراسی غربی داشت و با مذهب سازگار نبود. او با در ک این واقعیت، متوجه اهداف پلید و گام های بعدی غرب زدگان که بر چیدن بساط دین داری، حذف مظاهر دینی، میدان دادن به عقاید باطل و … بود، شد و برای اولین بار در این دوره، از موضوع کشف حجاب با عنوان « کشف مخدرات » نام برد، امری که روشنفکران مدت ها بود برای آن دورخیز کرده بودند.
بلافاصله بعد از آزادی مطبوعات به حقیقت پیوست و به عقیده ناظم الاسلام کرمانی و شریف کاشانی، روزنامه نویس ها هم قلمشان را مصروف مردم و فحش دادن کردند و در روزنامه ها بد نوشتند … در مذهب اسلام دست انداختند. یک دسته از آنان پایه عقب ماندگی شرق را دین اسلام شمردند و در روزنامه مجلس دین پیغمبر را کهنه نوشتند. و بالاخره در مورد مظاهر عفت و حجاب روزنامه ندای وطن، روسپی خانه و شراب فروشی را برای مخارج تنظیمات بلدیه و تعمیر خانه ها لازم شمردند و به این طریق فضای مناسب برای کشف بی درد سر حجاب را فراهم ساختند.
این وضعیت هر چند از حیث قانونی سرانجام با پذیرش لایحه نظارت علما از سوی مجلس خاتمه یافت ولی در عمل همچنان تضعیف مظاهر اسلامی که به دلیل تسلط غرب زدگان بر مجلس قانونگذاری رخ می داد، ادامه یافت و این سخن شیخ که قبول مشروطه غیر مشروعه، باعث رواج فحشاء و آزادی شرب خمر و … خواهد شد، تحقق یافت.
پس اگر بخواهیم کل سیاست ترویج فرهنگ غربی را نکته وار خلاصه کنیم در سه بند زیر خلاصه می شود:
۱-حضور ماموران انگلیس و شوروی در کسوتهای بازرگانی و مشاوران و کارشناسان و ماموران سفارت و جهانگرد و ..
۲-دعوت و تشویق شاهان و وزرا برای سفر به غرب و مجذوب کردن آنها در سفر
۳-بازگشت عناصر فرهنگ رفته با کوله باری از فرهنگ غرب مبتذل و رسوم آنها (مثل میرزا ملکم خان و تقی زاده )
در ادامه ی تحقیق به آغاز روند اصلی ترویج بی حجابی و مبارزه با حجاب خواهیم پرداخت