انیشتین راه فرار صهیونیستها6{{{حتما مطالعه کنید}}}
بحث در رابطه با زندگی شخصی فردی که هر کس به یک نقل قول از آن رسیده است و در خیال خود یک تجسم از ان شخص دارد ، سخت است.آلبرت انیشتین نیز در این دسته افراد قرار دارد.فردی که سبب شاهکار علمی خود به شهرتی دست نیافتنی رسید و اوج قدرت و بسط استعدادش زمانی هیودا شد که اکثر افراد صاحب نظر به این اتفاق نظر رسیدند که نظریات وی برای هر کسی قابل درک نیست.اخلاقیات و عادات خاص وی باعث شوخ طبعیش شده بود.زندگی در شرایط خاص ، فرار از آلمان و پناهندگی در امریکا ، یکی از شکاف دهنده های اتم و یکی از سنگین ترین وزنه ی ساخت یک دولت یهودی در اسرائل منحوس!
کمتر کسی به این توجه می کند که چرا فردی به چنین محبوبیتی در بین عوام دست پیدا نکرده است آن هم از بین اهل علم؟ انیشتین به لطف دستان پشت پرده که مکررا هم دیده شده یهودیان هستند ، به خاطر شکاف اتم و پرده کشیدن بر این کشف نامیمون سعی در محبوب نمودن کاسف آن به کمک ترفند های خود کردند.تاریخ مملو از این گونه رفتارهاست ، گالیله استاد اعظم دیر صهیون و روشن ضمیران ، داوینچی استاد اعظم دیر صهیون ، نیوتن و … که همه و همه به هر نحو راهی برای پیشرفت دیر صهیون و اسرائیل نوین برداشته اند (این که گفته می شود این افراد هم برای اسرائیل خدماتی انجام داده اند با توجه به تصمیم گودفروا دو بوالون برای تاسیس انجمن اخوت در سال ۱۰۹۹ در اورشلیم برای کشف گنجینه های خانوادگی خود و ساخت معبد هیکل اول یا همون سلیمان ، نشان دهنده ی برنامه ریزی هزار ساله برای ساخت یک اسرائیل است پس عجیب نیست که این افراد سرشناس قدمی برای این هدف برداشته باشند)!
این که جدیدا سعی در نشان دادن یک چهره ی اسلام دوستی از فوتبالیست های مطرح جهان در رسانه های گوناگون می شود ، این که هر از گاهی شاهد انتشار این گونه اخبار هستیم که فلانی مسلمان شد ، فلان بازیکن در بین خانواده ی مسلمان فلان کشور شب خوبی گذروند و از این دست خبر های کذب که با کمی توجه و پیگیری می توان یا به تصاویر اصلی که نشان می دهند با ترفند های فتوشاپ تصویر دلخواه خود را برای این حجمه ی رسانه ای ساخته اند پیدا کرد یا به اصل موضوع و بعد از زلزله ی آذربایجان گفته شد یکی از بازیگران زن به همراه شوهر بازیگر خود به ایران سفر کرده است برای کمک به زلزله زدگان که بعدها کذب بودن خبر افشا شد.این گونه اخبار به طور کلی زمانی انتشار پیدا می کنند که گردانندگان بازار اطلاع رسانی هدفمند احساس کنند که ذهن مردم از توری که برایشان پهن کرده اند در حال جدا شدن است مثلا زمانی که مردم از تب و تاب فوتبال خارج می شوند شاهد مشرف شدن یک بازیکن مطرح به اسلام می شویم و از این دست اخبار!
و اما انیشتین به چه دلیل با این گونه ترفند ها محبوبیت به دست آورد؟
پیشرفت روز افزون علمی و اقتصادی حکومت دیکتاتوری نازی باعث می شد تا یک جنگ روانی نیز در کنار جنگ فیزیکی آغاز شود.ترفند های گوناگونی نیز زده شد ، اگر دقت کنید هر از گاهی اخباری مبنی بر تصمیمات و زندگی افرادی معدود انتشار می یابد.یکی از این افراد انیشتین است.مدت ها پیش که تب و تاب وی خوابیده بود و رو به فراموشی می گذاشت شایعه ی شیعه شدن وی منتشر شد.مدتی بعد نیز یک شایعه جدید تا با این ترفند عده ای که لازم است در ذهن مردم ملکه شوند جایشان ثابت بماند و بر تخت محبوبیت خود محکم تر تکیه زنند.
یهودیان به هر شکلی شده می خواهند به بشریت و اسلام ضربه بزنند.این که انیشتین مسلمان شده یا شیعه به صورت عادی اتفاقی مبارک است ولی این که بعد از تاریخ نامه اش به مراجع ایران و پس از انتشار اخبار تشرفش به دین مبین اسلام در حراج های زنان هرزه در لاس وگاس حاضر شود ، خود یک ضربه ی بزرگ به ذهنیت عمومی است.
بر فرض محال نیز وی به دین مبین اسلام مشرف شده باشد ، آن وقت یهود که صاحب رسانه های جهان است اجازه ی ادامه ی محبوب کردن اینشتین را می داد؟
مسلما این نیز یک بازی و یک سناریو از قبل برنامه ریزی شده بوده برای دور کردن ذهن عده ای از واقعیت ها!
اما بپردازیم به دوران مدرسه ی انیشتین:
انیشتین در سال ۱۸۸۶ تحصیل خود را در مدرسه ای در مونیخ آغاز کرد.وی در کنار تحصیل از شش سالگی تا سیزده سالگی به یادگیری ویالون و آموزش های مذهبی دین جهود در منزل خود می پرداخت.در پانزده سالگی به لیتپولد رفته و آموزش های مذهبی را در مدرسه فراگرفت.در سال ۱۸۹۵ در آزمون ورودی ETH زوریخ مردود شد.درس سال ۱۹۸۶ تابیعت آلمانی خود را ترگ گفته و تا سال ها وطن خاصی برای اقامت خود انتخاب نکرد.این رفتار در بین اکثر یهودیان مشترک است زیرا به خیال خود همه جا سرای آن هاست.با این که سال ها در سوئیس اقامت داشت ولی برای تابیعت آن نیز اقدامی نکرد و در نهایت در سال ۱۹۰۱ تابیعت سوئیس را کسب نمود.همزمان با پذیرفته نشدن در آزمون ETH زوریخ منتظر شد تا به مدرسه ای دیگر در آرائو برود تا از این راه بتواند در ETH تحصیل نماید. انیشتین بعد ها در مورد این اتفاقات این چنین می گوید:
«اگر من شانس خوبی داشتم تا در آزمون قبول شوم ، من به زوریخ می رفتم ، من آنجا به مدت 4 سال ماندم تا ریاضیات و فیزیک را مطالعه کنم. من تصور میکنم خودم معلم بشوم در رشته ای از شاخه ی علوم طبیعی ، و در قسمت تئوریک آن . این ها علتی است که منجر به این تصمیم در من شد ، علاوه بر آن تمایل من به تفکرات ریاضیات و تفکرات تئوریک و فقدان تصور و فقدان توانایی های کاربردی(عملیاتی) مرا به این امر واداشت .»
فقدان تصور و فقدان توانایی های کاربردی :
این که در این قسمت خود به این نکته اشاره کرده و ما نیز در قسمت های قبل با توجه به اختلال سندروم آسپرگر این نکات را عادی دانستیم خود گواهی برای یک سری گفته های ماست.همانطور که بعد ها هم اشاره می کند که تخیل و تصور من ضعیف بوده و یکی از نقاط ضعفم همین است و این که اساس تئوری های خود را تخیلات خود می داند و این که در تصورات خود به آزمایشات خود می پرداخته به خودی خود باعث می شود یکسری تناقضات در گفته هایش پدید آید.
در مورد این دست گفته های انیشتین بیشتر بحث خواهیم کرد …
در ادامه به دانشگاه وی می پردازیم
+ نوشته شده در ساعت 22:54 توسط ع-ع ح-ع
|