حضرت امام زين العابدين عليه السلام

امام علي بن حسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام مشهور به سجاد، چهارمين امام شيعيان بنا به قولي مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجري قمري متولد شد و در 12 محرم سال 95 هجري قمري به دست وليد بن عبدالملك به شهادت رسيد. امام زين العابدين عليه السلام زماني ديده به جهان گشود كه زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علي بن ابيطالب عليه السلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوي و حكومت چند ماهه امام حسن عليه السلام را درك كرد. امام سجاد عليه السلام در عاشوراي سال 61 هجري قمري حضور داشت و در آن واقعه به صورتي معجزه آسا نجات يافت و پس از شهادت پدرش امام حسين عليه السلام مسئوليت زمامداري شيعيان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد و از آن روز تا روزي كه به شهادت رسيد زمامداراني چون يزيد بن معاويه، عبدالله بن زبير، معاويه بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك، معاصر بود.



امام سجاد عليه السلام در اوضاع ناگوار اجتماعي آن روز كه ارزش هاي ديني دست خوش تغيير و تحريف امويان قرار گرفته بود، مهمترين كار خويش را در زمينه برقراري پيوند مردم با خدا، با دعا آغاز كرد.

چنين بود كه مردم تحت تأثير رو حيات آن حضرت قرار گرفتند و شيفته مرام و روش او شدند و بسياري از طالبان علم و دانش در مسلك راويان حديث او در آمدند و از سرچشمه زلال دانش وي كه برخاسته از علوم رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين عليه السلام بود، بهره ها جستند.



شرايط، مقتضيات و رسالتها در عصر امام سجاد عليه السلام:

اقتدار حكومتهاي جبار و ظالم عصر، نظارت شديد و سختگيريهاي بسيار بر مخالفان سياسي بويژه شيعيان، سركوبي قيامها با كشتارهاي بي رحمانه، جهالت سياسي و مذهبي مردم، شيوع بي ديني و مفاسد اخلاقي، و قلت ياران و مجاهدان واقعي، از جمله موانعي بودند كه نگذاشتند امام سجاد عليه السلام به صورت مسلحانه قيام كنند.

مردم مسلمان عصر امام عليه السلام به علت تبليغات و فعاليتهاي سياسي و فرهنگي حكومتهاي نامشروع در برابر حقايق سياسي و مذهبي در نهايت جهالت و بي ديني به سر مي بردند. بدعتها و عقايد گمراه كننده و باطل به عنوان احكام و عقايد مذهبي، مورد اعتقاد و عمل مسلمانان قرار گرفته بود.

در چنين شرايطي، بزرگترين و مهمترين مسئوليت امام سجاد عليه السلام، احياي مجدد اسلام ناب محمدي (ص)، تبيين جايگاه امامت و رهبري اهل بيت عليه السلام، مبارزه با جهالت سياسي و مذهبي مردم و تربيت مجاهدان واقعي بود.



امام عليه السلام مي بايد در برابر حقايق سياسي اسلام روشنگري مي كردند بويژه كه درباره امامت و رهبري و افشاگري عليه حكومتهاي غاصب و ظالم و ترويج فرهنگ جهاد و شهادت لازم بود كه شيعيان و مسلمانان را براي مبارزه و جهاد عليه ظلم، بدعت و گمراهي آماده مي ساختند.

آن حضرت موفق شدند كه در سخت ترين شرايط و با استفاده از ظريفترين شيوه هاي تبليغاتي و مبارزاتي، در اهداف خويش موفق و پيروز شوند.

سرانجام امام عليه السلام در راه پايداري و استقامت در اين جهاد مقدس، به مقام والاي شهادت نايل شدند.
نقش امام سجاد در تربيت موالي :

"موالي" يعني: عده اي از ايرانيان كه به عراق آمده و در آنجا با تشيع آشنا شده. همچنين از جمله موضوع شايع در قرن اول و دوم هجري تربيت موالي بود. اين افراد عمدتاً به علت داشتن استعداد مناسب و نيز آمادگي كسب علم و نيز با احساس ضعفي كه ايشان در برابر عرب ها داشتند و درصدد بودند كه آن را جبران كنند، به خوبي در زمينه حديث كار كردند و در نتيجه توانستند در مدت زماني كوتاه از فقها و محدثين مراكز عمده اسلامي شوند. اين افراد در خانواده هاي مختلف عرب، تربيت شده بودند كه طبعاً انگيزه هاي سياسي و مذهبي جاري و مرسوم در آن قبايل و عشيره ها، به اينان نيز سرايت كرده بود، به ويژه كوفه، بيشتر گرايش شيعي داشت و "موالي" آن نيز چنين بودند، از اين رو اهل بيت عليهم السلام نيز از اين ويژگي براي تربيت موالي استفاده كردند.



در اين ميان، سياست علي بن الحسين عليه السلام شايان توجه بسيار است. امام مي كوشيد تا در مدينه، با تربيت طبقه "موالي"، راه را براي آينده باز كند. و اسلام صحيح و سليم را به آنان (كه زمينه كافي داشتند) انتقال دهد، پس با شخصيتي كه امام داشت به شايسگي مي توانست در روحيه موالي اثر بگذارد و احساسات شيعي را به آنان انتقال دهد.

استاد "سيد جعفر مرتضي" در تشريح سياستهاي امام سجاد عليه السلام و به منظور بخشيدن حياتي نوين به مكتب جعفري، اشاره به اين نكته دارد كه آن حضرت غلامان را مي خريد و آنان را آزاد مي كرد، به طوري كه به نوشته "سيد الاهل" : غلامان اين مسئله را دريافته، شور و شوق فراواني داشتند كه مشمول اقدام امام شوند. امام نيز در هر سال و ماه و روز و به مناسبت هرحادثه، آنان را آزاد مي ساخت. به طوري كه درمدينه قريب به يك لشگر از موالي آزاد شده و كنيزكان رهايي يافته، به سر مي بردند كه تمامي آنها از موالي امام سجاد عليه السلام بودند. و شمار آنها به 50 هزار تن يا بيشتر مي رسيد.



مؤلف محترم "اعيان شيعه" نيز مي نويسد: او سودانيان را مي خريد، حال آنكه هيچ نيازي به آنان نداشت. استاد "سيد جعفر مرتضي" پس از ذكر اين مطالب نتايج متعددي از اين مسئله مي گيرد و مي نويسد: يعني نتيجه چنين سياستي، اين بود كه موالي، اهل بيت عليهم السلام نمونه هاي انسانيت و اسلاميت به شمار مي رفتند. و آمادگي كامل داشتند تا در شرايط گوناگون در كنار آنها قرار بگيرند، شواهدي نيز وجود دارد كه نشان مي دهد "موالي" در مواقعي كه علويين مورد ظلم قرار مي گرفتند و يا بعضي از حكام به آنها ستم مي كردند، به ياري آنها مي شتافتند.



احاديثی از امام سجاد (ع)



إنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللهِ لَمَنزِلَهٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ يَومَ القيِامَهِ

عباس را نزد خدا منزلتي است كه روز قيامت همه شهيدان بر آن رشك مي برند.

الخصال، ج 1، ص 68

خَفِ اللهَِ تَعالي لِقُدرَتِهِ عَلَيكَ وَ اسْتَحيِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ

از قدرت خداي بزرگ بر خود، انديشه كن و از نزديكي اش به تو، شرمگين باش.

بحارالانوار، ج 78، ص 160

هَلَكَ مَن لَيسَ لَهُ حَكيمٌ يُرشِدُهُ

هلاك شد آن كه راهنماي حكيمي ندارد تا ارشادش كند.

بحارالانوار، ج 78، ص 159

مَن رَمَي النَّاسَ بِما فيهم، رَمَوهُ بِما لَيسَ فيه

هر كه به مردم نسبتي دهد كه در آنها هست، نسبتي به او دهند كه دراو نيست.

بحارلانوار، ج 75، ص 261

نَظَرُ المُؤمِنِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّهِ وَ المَحَبَّهِ لَهُ عِبادهُ

نگاه مومن به چهره برادر مومن خود از روي دوستي و محبت به او، عبادت ا ست.

تحف العقول، ص 282

إنَّها (الصَّدَقهَ) تَقَعُ في يَدِ اللهِ أن تَقَعَ في يَدِ السّائلِ

صدقه قبل از اين كه دردست نيازمند قرار گيرد، در دست خداوند قرار مي گيرد.

عّده الّداعي، ح 121

أنتِ بِحمدِاللهِ عالِمَهٌ غَيرُ مُعَلَّمَهٍ و فَهِمَهٌ غيرُ مُفَهَّمهٍ

(اي زينب) تو بحمد الله ـ عالمي هستي كه نزد كسي تعليم نديدي و دانايي هستي كه نزد كسي نياموختي.

بحارالانوار، ج 45، ص 164

المًؤمنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ وَ يَنطِقُ لِيَغنَمَ

مومن سكوت مي كند تا سالم ماند و سخن مي گويد تا سود برد.

الكافي، ج 2، ص 231

إنّ حُبَّنا أهلَ البَيتِ يُساقِطُ عَنِ العِبادِ الذّنوبَ كَما يُساقِطُ الرّيحُ الورَقَ مِنَ الشَّجَرِ

محبت ما، اهل بيت، گناه بندگان را فرو مي ريزد. چنانكه باد، برگ درخت را.

بشاره المصطفي، ص 3

إذا قامَ قائِمُنا أذهَبَ اللهُ عَن شيعَتِنا العاهَهَ و جعلَ قُلوبَهُم كَزُبَرِ الحَديدِ

آن گاه كه قائم ما قيام كند، خداوند آفت را از شيعيان ما بزدايد و دل هايشان را چون پاره هاي آهن گرداند.

الخصال. ص 541

إنَّ الحَسَنَ بنَ عليٍّ (ع) كانَ أعبَدَ النّاسِ في زَمانِهِ و أزهَدَهُم و أفضَلَهُم

امام حسن (ع) در زمان خود عابدترين، زاهدترين و برترين مردم بود.

امالي صدوق، ص 150

اَلمُنتَظِرونَ لِظهُورهِ أفضَلُ أهلِ كُلِّ زَمانٍ

منتظران ظهور امام مهدي (عج) برترين اهل هر زمان اند.

بحارالانوار، ج 52، ص 122

كَفي بِنَصرِاللهِ لَكَ أن تَري عَدُوَّكَ يَعمَلُ بِمَعاصِيِ اللهِ فيكَ

تو را ياري خدا همين بس كه مي بيني دشمنت به قصد تو خدا را نافرماني مي كند.

بحارالانوار. ج 78، ص 136

رَحِمَ اللهُ العَبّاسَ آثَرَ و أبلي و فَدي أخاهُ بِنَفسِهِ

رحمت خدا بر عباس! ايثار كرد و كوشيد و جان فداي برادرش كرد.

بحارالانوار، ج 22، ص274

ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلي اللهِ مَن يَقتَدي بِسُنَّهِ إمامٍ و لا يَقتَدي بأَعمالِهِ

هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوندكسي است كه سيره امامي را برگزيند، ولي از كارهاي او پيروي نكند.